باب ۱۲: پیغمبر انگشتریى را که از نقره ساخته شده و کلمه (محمّد رسول الله ج) بر آن نقش و کنده شده بود، در دست مىکرد و بعد از فوت او خلفا آن را در انگشت مىکردند
۱۳۵۴- حدیث: « ابْنِ عُمَرَب قَالَ: اتَّخَذَ رَسُول اللهِج، خَاتَمًا مِنْ وَرِقٍ، وَكَانَ فِي يَدِهِ، ثُمَّ كَانَ، بَعْدُ، فِي يَدِ أَبِي بَكْرٍ، ثُمَّ كَانَ، بَعْدُ، فِي يَدِ عُمَرَ، ثُمَّ كَانَ، بَعْدُ، فِي يَدِ عُثْمَانَ، حَتَّى وَقَعَ، بَعْدُ، فِي بِئْرِ أَرِيسٍ نَقْشه (مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللهِ)» [٧۶].
یعنی: «ابن عمربگوید: پیغمبر جیک انگشتر نقره را در انگشت داشت، بعد از او در دست ابو بکر و بعد از ابو بکر در دست عمر، بعد از عمر، عثمان آن را در دست مىکرد، تا اینکه در چاهى به نام (أریس) افتاد (و گم شد) بر روى آن کلمه (محمّد رسول الله) نقش شده بود».
۱۳۵۵-حدیث: « أَنَسٍس، قَالَ: صَنَعَ النَّبِيُّج، خَاتَمًا، قَالَ: إِنَّا اتَّخَذْنَا خَاتَمًا، وَنَقَشْنَا فِيهِ نَقْشًا فَلاَ يَنْقُشْ عَلَيْهِ أَحَدٌ قَالَ: فَإِنِّي لأَرَى بَرِيقَهُ فِي خِنْصَرِهِ» [٧٧].
یعنی: «انسسگوید: پیغمبر جانگشتر در دست کرد و فرمود: ما انگشتر در دست کردیم و بر روى آن نقش نوشتیم و نباید هیچ کس در انگشتر خود نقش بنویسد، انس گوید: انگار الآن هم آن انگشترى که در انگشت خنصر پیغمبر جبود در برابر چشمانم مىدرخشید».
[٧۶] أخرجه البخاري في: ٧٧ كتاب اللّباس: ۵۰ باب نقش الخاتم. [٧٧] أخرجه البخاري في: ٧٧ كتاب اللّباس: ۵۱ باب الخاتم في الخنصر.