ترجمه فارسی اللؤلؤ والمرجان فیما اتفق علیه الشیخان - جلد سوم

فهرست کتاب

باب ۳۴: در مورد نحوست، و تفأل به خیر و چیزهایى که منحوس مى‌باشند

باب ۳۴: در مورد نحوست، و تفأل به خیر و چیزهایى که منحوس مى‌باشند

۱۴۳٧- حدیث: «أَنَسِ بْنِ مَالِكٍس، عَنِ النَّبِيِّج، قَالَ: لاَ عَدْوَى وَلاَ طِيَرَةَ، وَيُعْجِبُنِي الْفَأْلُ قَالُوا: وَمَا الْفَأْلُ قَالَ: كَلِمَةٌ طَيِّبَةٌ» [۱۶۵].

یعنی: «انس بن مالکسگوید: پیغمبر جگفت: هیچ مرضى خود به خود و بدون خواست خدا واگیر نیست، و پرواز دادن پرنده‌ها و رفتن آن‌ها به طرف چپ یا راست هیچگونه نحوست و تأثیر و شئامتى ندارد، از تفائل به خیر خوشم مى‌آید، گفتند: اى رسول خدا! تفأل چیست؟ فرمود: گفتن سخن خوب است».

(مثلاً کسى که مریض است کس دیگرى به او مى‌گوید: بحمد الله حالت خوب است، ان‌شاء الله هرچه زودتر خوب خواهى شد).

۱۴۳۸- حدیث: «أَبِي هُرَيْرَةَس قَالَ: سَمِعْتُ رَسُولَ اللهِج، يَقُولُ: لاَ طِيَرَةَ، وَخَيْرُهَا الْفأْلُ قَالُوا: وَمَا الْفأْلُ قَالَ: الْكَلِمَةُ الصَّالِحَةِ يَسْمَعُهَا أَحَدُكُمْ» [۱۶۶].

یعنی: «ابو هریرهسگوید: شنیدم که پیغمبر جمى‌گفت: هیچ چیزى شوم نیست، و شئامت وجود ندارد. بهترین کار تفائل است، گفتند: تفأل چیست؟ پیغمبر جگفت: سخن و گفته نیکى است که شما از کسى مى‌شنوید (و شما را در مورد آینده و اقدام به کار خیر دلگرم مى‌کند)».

۱۴۳٩- حدیث: «ابْنِ عُمَرَب أَنَّ رَسُولَ اللهِج، قَالَ: لاَ عَدْوَى وَلاَ طِيَرَةَ، وَالشُّؤْمُ فِي ثَلاَثٍ: فِي الْمَرْأَةِ وَالدَّارِ وَالدَّابَّةِ» [۱۶٧].

یعنی: «ابن عمربگوید: پیغمبر جگفت: هیچ مرضى بدون اجازه خدا واگیر نیست، و هیچ چیزى منحوس نیست، امّا سه چیز باعث ناراحتى است:

۱- زن (بد اخلاق و زبان دراز، یا نازا).

۲- منزل و مسکن تنگ.

۳- اسب (بد که در میدان جنگ قدرت و سرعت نداشته باشد)».

۱۴۴۰- حدیث: «سَهْلِ بْنِ سَعْدِ السَّاعِدِيِّس أَنَّ رَسُولَ اللهِج قَالَ: إِنْ كَانَ فِي شَيْءٍ فَفِي الْمَرْأَةِ وَالْفَرَسِ وَالْمَسْكَنِ» [۱۶۸].

یعنی: «سهل بن سعد ساعدىسگوید: پیغمبر جگفت: اگر نحوست وجود داشته باشد فقط در این سه چیز است: زن و اسب و مسکن».

[۱۶۵] أخرجه البخاري في: ٧۶ كتاب الطب: ۵۴ باب لا عدوىً. [۱۶۶] أخرجه البخاري في: ٧۶ كتاب الطب: ۴۳ باب الطيرة. [۱۶٧] أخرجه البخاري في: ٧۶ كتاب الطب: ۴۳ باب الطيرة. [۱۶۸] أخرجه البخاري في: ۵۶ كتاب الجهاد والسير: ۴٧ باب ما يذكر من شؤم الفرس.