باب ٧: جرم کسانى که به مردم مىگویند نیکى کنید و خود نیکى نمىکنند و به مردم مىگویند، از کارها بد پرهیز نمایید و خود از آن پرهیز نمىکنند
۱۸۸۲ ـحدیث: «أُسَامَةَ قِيلَ لَهُ: لَوْ أَتَيْتَ فُلاَنًا فَكَلَّمْتَهُ قَالَ: إِنَّكُمْ لَتُرَوْنَ أَنِّي لاَ أُكَلِّمُهُ إِلاَّ أُسْمِعُكُمْ إِنِّي أُكَلِّمُهُ فِي السِّرِّ، دُونَ أَنْ أَفْتَحَ بَابًا لاَ أَكُونُ أَوَّلَ مَنْ فَتَحَهُ وَلاَ أَقُولُ لِرَجُلٍ، أَنْ كَانَ عَلَيَّ أَمِيرًا: إِنَّهُ خَيْرُ النَّاسِ، بَعْدَ شَيْءٍ سَمِعْتُهُ مِنْ رَسُولِ اللهِج قَالُوا: وَمَا سَمِعْتَهُ يَقُولُ قَالَ سَمِعْتُهُ يَقُولُ: يُجَاءُ بِالرَّجُلِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ، فَيُلْقى فِي النَّارِ، فَتَنْدَلِقُ أَقْتَابُهُ فِي النَّارِ، فَيَدُورُ كَمَا يَدُورُ الْحِمَارُ بِرَحَاهُ، فَيَجْتَمِعُ أَهْلُ النَّارِ عَلَيْهِ، فَيَقُولُونَ: أَيْ فُلاَنُ مَا شَأْنُكَ أَلَيْسَ كُنْتَ تَأْمُرُنَا بِالْمَعْرُوفِ، وَتَنْهى عَنِ الْمُنْكَرِ قَالَ: كُنْتُ آمُرُكُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَلاَ آتِيهِ، وَأَنْهَاكمْ عَنِ الْمُنْكَرِ وَآتِيهِ» [۶۱٧].
یعنی: «به اسامهسگفته شد: کاش پیش فلانى (عثمان بن عفان) مىرفتید و درباره فتنه و اختلافى که در بین مردم به وجود آمده است با او صحبت مىکردى، شاید راهحلى براى از بین بردن فتنه بدست آورید، اسامه گفت: فکر مىکنید که باید حتماً با حضور شما با او صحبت کنم، ولى من تنهایى و پنهانى با او بحث مىکنم و نمىخواهم (در حضور مردم با او سخن بگویم و روى مردم را بر او باز نمایم و بگو مگو و تفرقه در بین مسلمانان شدّت پیدا کند) نمىخواهم اوّل کسى باشم که آتش فتنه را روشن مىسازد، من حدیثى را از پیغمبر جشنیدهام و بعد از آن حاضر نیستم به کسى که امیر من است و بهترین انسانها است، چیزى بگویم، گفتند: چه حدیثى از پیغمبرجشنیدهاید؟ گفت: پیغمبر جگفت: در روز قیامت شخصى را مىآورند و او را در آتش دوزخ مىاندازند، و رودههایش بیرون مىآید و به آتش مىچسبد، و به دور خود مىچرخد همانگونه که الآغ آسیاب را مىچرخاند (در قدیم با آسیابهایى که از آسیاب دستى بزرگتر بودند و به وسیله شتر و گاو و اسب و الآغ به چرخش در مىآمدند، حبوبات را آرد مىکردند)، دوزخیان به دور او جمع مىشوند، و به او مىگویند: چرا به چنین عذابى گرفتار شدهاى؟ مگر شما در دنیا به ما دستور نمىدادى که کارهاى نیک را انجام دهیم و از کارهاى بد پرهیز نماییم؟ مىگوید: من به شما دستور دادم که کارهاى نیک انجام دهید، ولى خودم از انجام آنها خوددارى مىکردم و شما را از کارهاى بد برحذر مىداشتم، ولى خودم از آنها دورى نمىکردم».
[۶۱٧] أخرجه البخاري في: ۵٩ كتاب بدء الخلق: ۱۰ باب صفة النّار وأنّها مخلوقة.