باب ۱۴: نباید در تعریف دیگران مبالغه نمود و از تعریفى که بیم آن مىرود شخص را دچار فتنه و غرور مىنماید باید پرهیز شود
۱۸۸۸ ـحدیث: «أَبِي بَكْرَةَس قَالَ: أَثْنى رَجُلٌ عَلَى رَجُلٍ عِنْدَ النَّبِيِّج، فَقَالَ: وَيْلَكَ قَطَعْتَ عُنُقَ صَاحِبِكَ، قَطَعْتَ عُنُقَ صَاحِبِكَ مِرَارًا ثُمَّ قَالَ: مَنْ كَانَ مِنْكُمْ مَادِحًا أَخَاهُ، لاَ مَحَالَةَ، فَلْيَقُلْ أَحْسِبُ فُلاَنًا وَاللهُ حَسِيبُهُ وَلاَ أُزَكِّي عَلَى اللهِ أَحَدًا أَحْسِبُهُ كَذَا وَكَذَا، إِنْ كَانَ يَعْلَمُ ذلِكَ مِنْهُ» [۶۲۳].
یعنی: «ابو هریرهسگوید: شخصى در حضور پیغمبر جبه مدح و ثناى شخص دیگرى پرداخت، پیغمبر جگفت: واى برتو، سر رفیقت را (بااین تعریف) از تن جدا کردى، و چندین دفعه این جمله را تکرار نمود، گفت: خواه ناخواه شما مىخواهید دوستان خود را تعریف کنید، وقتى این کار را مىکنید بگویید: خدا عالم است، ولى به عقیده من فلانى این طور است، و یا بگویید: من کسى را در پیشگاه خدا تبرئه نمىکنم، ولى فکر مىکنم فلان شخص چنین و چنان است. این توصیف وقتى جایز است که شخص تعریفکننده بداند چنین اوصافى در او وجود دارد».
۱۸۸٩ ـحدیث: «أَبِي مُوسىس قَالَ: سَمِعَ النَّبِيُّج، رَجُلاً يُثْنِي عَلَى رَجُلٍ وَيُطْرِيهِ فِي مَدْحِهِ فَقَالَ: أَهْلَكْتُمْ (أَوْ قَطَعْتُمْ) ظَهْرَ الرَّجُلِ» [۶۲۴].
یعنی: «ابو موسى گوید: پیغمبر جشنید که یک نفر در تعریف نفر دیگرى مبالغه وافراط مىکند به او گفت: شما با این تعریف پشت آن مرد را شکستى».
[۶۲۳] أخرجه البخاري في: ۵۲ كتاب الشهادات: ۱۶ باب إذا زكى رجل رجلاً كفاه. [۶۲۴] أخرجه البخاري في: ۵۲ كتاب الشهادات: ۱٧ باب ما يكره من الأطناب في المدح وليقل ما يعلم.