باب ۲: مجادله آدم و موسى
۱٧۰۰ ـحدیث: «أَبِي هُرَيْرَةَس عَنِ النَّبِيِّج، قَالَ: احْتَجَّ آدَمُ وَمُوسى فَقَالَ لَهُ مُوسى: يَا آدَمُ أَنْتَ أَبُونَا، خَيَّبْتَنَا، وَأَخْرَجْتَنَا مِنَ الْجَنَّةِ قَالَ لَهُ آدَمُ: يَا مُوسى اصْطَفَاكَ اللهُ بِكَلاَمِهِ، وَخَطَّ لَكَ بِيَدِهِ، أَتَلُومُنِي عَلَى أَمْرٍ قَدَّرَ اللهُ عَلَيَّ قَبْلَ أَنْ يَخْلُقَنِي بِأَرْبَعِينَ سَنَةً فَحَجَّ آدَمُ مُوسى ثَلاَثًا» [۴۳۰].
یعنی: «ابو هریرهسگوید: پیغمبر جگفت: وقتى که آدم و موسى با هم به مجادله پرداختند آدم بر موسى غلبه یافت، موسى گفت: اى آدم! تو پدر ما هستى، تو بودى که ما را دچار خسارت کردى، ما را از بهشت بیرون راندى. آدم به او گفت: اى موسى! خداوند در بین همه پیغمبران تنها تو را مورد خطاب مستقیم خود قرار داده است، با دست خودش الواح و تورات را براى تو نوشته است، آیا مرا بر چیزى لومه مىکنى که چهل سال قبل از اینکه مرا بیافریند آن را بر من مقدّر نموده بود؟ آدم بر موسى غلبه یافت، پیغمبر جسه بار فرمود: آدم بر موسى غلبه یافت».
(جواب آدم به موسى این است: اى موسى! تو خود پیغمبر جو کلیم خدا هستید، بهتر از دیگران به قانون و سنّت الهى آشنایى دارى، آگاه مىباشى که خداوند متعال هر نوع مخلوقى از مخلوقات خود را در مرتبه مخصوصى قرار داده است که هر مرتبهاى داراى شرایط و اوصاف و قانون و سنّت خاصى است غیر قابل تغییر که آن را از سایر مراتب موجودات جدا و متمایز مىنماید.
حکمت و مشیت الهى اقتضا نموده که انسان را طورى آفریند، که به واسطه شعور و انگیزهها و استعدادهاى بىشمارى که به او بخشیده شده مالک و متصرف زمین و آسمانها باشد.
و روح ملکوتى را در کنار نفس حیوانى و شیطانى در درون انسان قرار داده است، تا در پرتو اختیار و عقلى که به او سپرده شده بتواند روح ملکوتى خود را تقویت و آن را به بالاتر از مقام فرشتگان برساند. و یا با اطاعت از نفس و تمایلات شیطانى و نادیده گرفتن مواهب الهى به پایینترین مرحله موجودات سقوط نماید.
این حکمت و مشیت الهى است که انسان داراى چنین خصوصیاتى باشد و به نحوى آفریده نشده که از ابتداى خلقت ساکن بهشت شود و هیچ گناهى از او سر نزند.
اى موسى! مگر نمىدانید که قبل از اینکه آفریده شوم خداوند به فرشتگان گفت: من جانشینى را در زمین قرار مىدهم: ﴿إِنِّي جَاعِلٞ فِي ٱلۡأَرۡضِ خَلِيفَةٗۖ﴾[البقرة: ۳۰]. پس معلوم است که قبل از به وجود آمدنم جاى من در زمین تعیین شده است و فرشتگان در صف دوستان قرار گرفتهاند و شیطان به عنوان دشمن خود را آماده ساخته است. لذا عمل من سرنوشتى را عوض نکرده است تا مستحق لوم و طعن باشم.
ملاحظه خواهید فرمود در این حدیث بحثى از جبر و سلب اختیار نیست بلکه آدم موسى را به سنّت الهى متوجّه مىسازد و موسى هم آن را قبول مىنماید).
[۴۳۰] أخرجه البخاري في: ۸۲ كتاب القدر: ۱۱ باب تحاج آدم وموسى عند الله.