باب ٩: وقتى که کسى با یک زن محرم مانند مادرش و یا همسرش خلوت مىکند و کسى دیگر آنان را مىبیند مستحب است به آن شخص بگوید: این زن محرم من و فلانى است، تا سوءظنى حاصل نشود
۱۴۰۴- حدیث: «صَفِيَّةَل زَوْجِ النَّبِيِّج، أَنَّهَا جَاءَتْ رَسُولَ اللهِج، تَزُورُهُ فِي اعْتِكَافِهِ، فِي الْمَسْجِدِ، فِي الْعَشْرِ الأَوَاخِرِ مِنْ رَمَضَانَ فَتَحَدَّثَتْ عِنْدَهُ سَاعَةً، ثُمَّ قَامَتْ تَنْقَلِبُ فَقَامَ النَّبِيُّج مَعَهَا يَقْلِبُهَا، حَتَّى إِذَا بَلَغَتْ بَابَ المَسْجِدِ، عِنْدَ بَابِ أُمِّ سَلَمَةَ، مَرَّ رَجُلاَنِ مِنَ الأَنْصَارِ فَسَلَّمَا عَلَى رَسُولِ اللهِج، فَقَالَ لَهُمَا النَّبِيُّج: عَلَى رِسْلِكُمَا، إِنَّمَا هِيَ صَفِيَّةُ بِنْتُ حُيَيٍّ فَقَالاَ: سُبْحَانَ اللهِ، يَا رَسُولَ اللهِ وَكَبُرَ عَلَيْهِمَا فَقَالَ النَّبِيُّج: إِنَّ الشَّيْطَانَ يَبْلُغُ مِنَ الإِنْسَانِ مَبْلَغَ الدَّمِ، وَإِنِّي خَشِيْتُ أَنْ يَقْذِفَ فِي قُلُوبِكُمَا شَيْئًا» [۱۳۰].
یعنی: «صفیه همسر پیغمبر جبه نزد او آمد و به هنگام اعتکاف پیغمبر جدر مسجد در دهه آخر رمضان از او عیادت کرد، مدّتى با پیغمبر جنشست و صحبت کرد، سپس بلند شد و به منزل برگشت، پیغمبر جتا دم در مسجد، نزدیک در منزل امّ سلمه او را بدرقه نمود، در این اثنا دو مرد انصارى از آنجا رد شدند، بر پیغمبر جسلام کردند، پیغمبر جبه ایشان گفت: نگران نباشید این صفیه دختر حیى مىباشد، آن دو مرد از این گفته پیغمبر جناراحت شدند، با تعجّب گفتند: سبحان الله، (چطور ما نسبت به رسول خدا جسوءظن خواهیم داشت)، پیغمبر جگفت: شیطان مانند خون در بدن جریان دارد، ترسیدم مبادا سوءظنى را در دل شما ایجاد نماید».
«على رسلكما: یعنى بر حال خودتان باقى باشید و تغییرى در شما به وجود نیاید».
[۱۳۰] أخرجه البخاري في: ۳۳ كتاب الإعتكاف: ۸ باب هل يخرج المعتكف لحوائجه إلى باب المسجد.