باب ۱: صفت قیامت و بهشت و دوزخ
۱٧٧۳ ـحدیث: « أَبِي هُرَيْرَةَس عَنْ رَسُولِ اللهِج قَالَ: إِنَّهُ لَيَأْتِي الرَّجُلُ الْعَظِيمُ السَّمِينُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ لاَ يَزِنُ عِنْدَ اللهِ جَنَاحَ بَعُوضَةٍ وَقَالَ: اقْرَءُوا: ﴿فَلَا نُقِيمُ لَهُمۡ يَوۡمَ ٱلۡقِيَٰمَةِ وَزۡنٗا﴾[الكهف: ۱۰۵] [۵۰۶].
یعنی: «ابو هریرهسگوید: پیغمبر جگفت: در روز قیامت انسانهاى چاق و صاحب جثهاى مىآیند که ارزش پشهاى را ندارند، ابو هریرهسگفت: آیه ۱۰۵ سوره کهف را بخوانید که مىفرماید: «ما در روز قیامت براى کافران و منافقان ارزش و اعتبارى قایل نیستیم»».
۱٧٧۴ ـحدیث: «عَبْدِ اللهِ بْنِ مَسْعُودٍس قَالَ: جَاءَ حَبْرٌ مِنَ الأَحْبَارِ إِلَى رَسُولِ اللهِج، فَقَالَ: يَا مُحَمَّدُ إِنَّا نَجِدُ أَنَّ اللهَ يَجْعَلُ السَّموَاتِ عَلَى إِصْبَعٍ، وَالأَرَضِينَ عَلَى إِصْبَعٍ، وَالشَّجَرَ عَلَى إِصْبَعٍ، وَالْمَاءَ وَالثَرَى عَلَى إِصْبَعٍ، وَسَائِرَ الْخَلاَئِقِ عَلَى إِصْبَعٍ فَيَقُولُ: أَنَا الْمَلِكُ فَضَحِكَ النَّبِيُّج، حَتَّى بَدَتْ نَوَاجِذُهُ، تَصْدِيقًا لِقَوْلِ الْحَبْرِ ثُمَّ قَرَأَ رَسُولُ اللهِج:﴿وَمَا قَدَرُواْ ٱللَّهَ حَقَّ قَدۡرِهِۦ وَٱلۡأَرۡضُ جَمِيعٗا قَبۡضَتُهُۥ يَوۡمَ ٱلۡقِيَٰمَةِ وَٱلسَّمَٰوَٰتُ مَطۡوِيَّٰتُۢ بِيَمِينِهِۦۚ سُبۡحَٰنَهُۥ وَتَعَٰلَىٰ عَمَّا يُشۡرِكُونَ٦٧﴾[الزمر: ۶٧] [۵۰٧].
یعنی: «عبدالله بن مسعودسگوید: یکى از علماء یهود به نزد پیغمبر جآمد، گفت: اى محمّد! ما در تورات مىبینیم که در روز قیامت خداوند تمام آسمانها را روى یک انگشت، تمام زمینها را بر روى یک انگشت، تمام درخت و اشجار را بر روى یک انگشت، و آب و گل و لاى را بر یک انگشت، و سایر مخلوقات را بر یک انگشت قرار مىدهد، و مىگوید: تنها من مالک و پادشاه هستم، پیغمبر ج(از اینکه در تورات همچو آیتى که دال بر قدرت و عظمت الهى وجود دارد شاد شد و) در تأیید گفته آن عالم یهودى به نحوى خندید که دندانهاى آخرش نمایان شد، آنگاه آیه ۶٧ سوره زمر را برایش قرائت کرد که مىفرماید: «کافران و منافقان خداوند را آن چنان که سزاوار ذات او است درک نکردهاند «که برایش شریک قرار مىدهند در روز قیامت تمام زمین را با یک مشت بر مىدارد، و تمام آسمانها را با دست راستش جمع مىکند، خداوند منزّه و مبرّا و بزرگتر از آن است که شریک برایش قرار مىدهند».
۱٧٧۵ ـحدیث: «أَبِي هُرَيْرَةَس عَنِ النَّبِيِّج قَالَ: يَقْبِضُ اللهُ الأَرْضَ، وَيَطْوِي السَّمَاءَ بَيَمِينِهِ، ثُمَّ يَقُولُ: أَنَا الْمَلِكُ، أَيْنَ مُلُوكُ الأَرْضِ» [۵۰۸].
یعنی: «ابو هریرهسگوید: پیغمبر جگفت: در روز قیامت خداوند زمین را با یک مشت بر مىدارد و آسمان را با دست راستش جمع مىکند سپس مىگوید: من پادشاه هستم پادشاهان زمین کجا هستند؟».
۱٧٧۶ ـحدیث: «ابْنِ عُمَرَب عَنْ رَسُولِ اللهِج، أَنَّهُ قَالَ: إِنَّ اللهَ يَقْبِضُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ الأَرْضَ، وَتَكُونُ السَّموَاتُ بِيَمِينِهِ، ثُمَّ يَقُولُ: أَنَا الْمَلِكُ» [۵۰٩].
یعنی: «ابن عمربگوید: پیغمبر جگفت: در روز قیامت خداوند زمین را در قبضه قدرت خود قرار مىدهد و آسمانها را به تصرّف خود در مىآورد، و مىگوید: پادشاه تنها منم».
(امام نووى مىفرماید: خداوند از همه عالمتر به مقصود پیغمبرش از این احادیث مىباشد و ما ایمان به خدا و صفات خدا داریم و او را به هیچ مخلوقى تشبیه نمىکنیم و هیچ مخلوقى شبیه و مانند خدا نیست، او به تمام امور آگاه و توانا و شنوا است، بعد از اینکه خدا را از هر نقص و عیبى مبرّا دانستیم، مىگوییم در این موارد که دست یا انگشت و یا چشم به خدا نسبت داده مىشود، دو نظریه وجود دارد: علماى سلف معتقدند ما ایمان به این جمله داریم که خداوند مىفرماید: (دست خدا بر بالاى دست آنان مىباشد)، و ما کلمه دست را تأویل نمىکنیم ولى کیفیت آن را نمىدانیم و علم به کیفیت را به خدا واگذار مىنماییم، امّا علماى متأخرین مىگویند: چون خداوند از هرگونه مشابهت به مخلوقش پاک و منزّه مىباشد، باید مقصود از کلمه (ید) مثلاً معنى ظاهر آن نباشد بلکه باید آن را به قدرت تأویل نمود و منظور از جمله (ید الله فوق أیدیهم) این است: قدرت خداوند فوق قدرت آنان است. ابن حجر عسقلانى گوید: نظر سلف سالمتر است و نظر متأخرین نیاز به علم بیشتر دارد) [۵۱۰].
[۵۰۶] أخرجه البخاري في: ٩۲ كتاب التفسير: ۱۸ سورة الكهف: ۶ باب ﴿أُوْلَٰٓئِكَ ٱلَّذِينَ كَفَرُواْ بَِٔايَٰتِ رَبِّهِمۡ...﴾[الكهف: ۱۰۵]. [۵۰٧] أخرجه البخاري في: ۶۵ كتاب التفسير: ۳٩ سورة الزُّمر: ۲ باب ﴿وَمَا قَدَرُواْ ٱللَّهَ حَقَّ قَدۡرِهِۦ﴾[الزمر: ۶٧]. [۵۰۸] أخرجه البخاري في: ۸۱ كتاب الرّقاق: ۴۴ باب يقبض الله الأرض. [۵۰٩] أخرجه البخاري في: ٩٧ كتاب التوحيد: ۱٩ باب قول الله تعالى: ﴿لِمَا خَلَقۡتُ بِيَدَيَّۖ﴾[ص: ٧۵]. [۵۱۰] پاورقى لؤلؤ و مرجان: ج ۳، ص: ۲٧۲ ـ ۲٧۳.