باب ٧: فتنهاى که مانند بحر موج مىزند
۱۸۳٧ ـحدیث: «حُذَيْفَةَس قَالَ: كُنَّا جُلُوسًا عِنْدَ عُمَرَس فَقَالَ: أَيُّكُمْ يَحْفَظُ قَوْلَ رَسُولِ اللهِج، فِي الْفِتْنَةِ قُلْتُ: أَنَا، كَمَا قَالَهُ قَالَ: إِنَّكَ عَلَيْهِ (أَوْ عَلَيْهَا) لَجَرِيءٌ قُلْتُ: فِتْنَةُ الرَّجُلِ فِي أَهْلِهِ وَمَالِهِ وَوَلَدِهِ وَجَارِهِ تُكَفِّرُهَا الصَّلاَةُ وَالصَّوْمُ وَالصَّدَقَةُ وَالأَمْرُ وَالنَّهْيُ قَالَ: لَيْسَ هذَا أُرِيدُ وَلكِنِ الْفِتْنَةُ الَّتِي تَمُوجُ كَمَا يَمُوجُ الْبَحْرُ قَالَ: لَيْسَ عَلَيْكَ مِنْهَا بَأْسٌ، يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ إِنَّ بَيْنَكَ وَبَيْنَهَا بَابًا مُغْلَقًا قَالَ: أَيُكْسَرُ أَمْ يُفْتَحُ قَالَ: يُكْسَرُ قَالَ: إِذًا لاَ يُغْلَقَ أَبَدًا.
قُلْنَا: أَكَانَ عُمَرُ يَعْلَمُ الْبَابَ قَالَ: نَعَمْ كَمَا أَنَّ دُونَ الْغَدِ اللَّيْلَةَ إِنِّي حَدَّثْتُهُ بِحَدِيثٍ لَيْسَ بِالأَغَالِيطِ فَهِبْنَا أَنْ نَسْأَلَ حُذَيْفَةَ فَأَمَرْنَا مَسْرُوقًا، فَسَأَلَهُ فَقَالَ: الْبَابُ عُمَرُ» [۵٧۲].
یعنی: «حذیفه گوید: ما نزد عمرسنشسته بودیم، عمر گفت: کدامیک از شما حدیث پیغمبر جرا درباره فتنه به یاد دارد، گفتم: من آن را همانگونه که پیغمبر جبیان نمود به یاد دارم، عمرسگفت: باجرأت هستى که چنین ادّعایى مىکنى (یعنى در نقل حدیث از پیغمبر جباید کمال دقّت و امانت و احتیاط در نظر گرفته شود) گفتم: فتنه انسان نسبت به خانواده و مال و اولاد و همسایهاش (که به خاطر خانواده و اولادش دچار گفتار و اعمال حرام شود و یا مال را از طریق غیر مشروع به دست آورد و یا در طریق غیر مشروع به مصرف برساند و یا با همسایهاش بدرفتار باشد) به وسیله نماز و روزه و زکات و صدقه و احسان و امر به معروف و نهى از منکر و توبه بخشوده مىشوند. عمر گفت: منظورم از فتنه این نیست، منظورم فتنهاى است که مانند بحر موج مىزند، گفتم: اى امیرالمؤمنین! شما که از این فتنه باکى ندارید، و در آن به روى شما بسته مىباشد، حذیفه گفت: آیا این در یک وقت شکسته و باز مىشود یا خیر؟ عمر گفت: بلى، شکسته مىشود. حذیفه گفت: وقتى که در این فتنه باز شود دیگر بسته نخواهد شد.
راوى گوید: از حذیفه پرسیدم: آیا عمر مىدانست چه کسى به عنوان یک سد جلو فتنه را گرفته است؟ حذیفه گفت: بلى، همانگونه که مىدانست بعد از روز شب است مىدانست چه کسى باعث جلوگیرى از فتنه شده است، حذیفه گفت: من حدیثى را براى عمر نقل نمودم که آشکار و روشن بود، هیچ اشتباه و غلطى در آن وجود نداشت، راوى گوید: ما شرم کردیم که از حذیفه در این باره سؤال نماییم، به مسروق گفتیم: که از حذیفه سؤال کند، مسروق پرسید: چه کسى جلو وقوع فتنه را گرفته است؟ حذیفه گفت: این سدّى که جلو فتنه را گرفته است، شخص عمر است».
(تا زمانى که عمرسزنده بود فتنه و اختلاف نتوانست در میان مسلمانان سربلند کند و بعد از شهادت عمر بود که اختلاف شروع شد و عدّهاى علیه خلیفه اسلام قیام کردند و او را شهید نمودند و فتنهها پشت سرهم به وقوع مىپیوست و درى که باز شده بود دیگر بسته نشد).
[۵٧۲] أخرجه البخاري في: ٩ كتاب مواقيت الصّلاة: ۴ باب الصّلاة كفّارة.