یک نفر فاروقسرا از خارج اتاق عایشهلصدا میکند
که ناگاه کسی از خارج اتاق فاروقسرا صدا میکند [۴۹۳]: «ای پسر خطاب بیا بیرون، پیش آمدی رخ داده است» فاروقسدر پاسخ او میگوید:
«برو پی کارت، ما سرگرم کاری هستیم در رابطه با رسول الله جکه در این شرایط هر کار دیگری را کنار گذاشتهایم و جواب تو را نمیدهم [۴۹۴]» اصرار آن شخص فاروقسرا به خارج اتاق میبرد، و مطلبی را به اطلاع او میرساند، که موجب میشود فاروقساز خارج اتاق ابوبکرسرا صدا کند: بیا بیرون که پیش آمدی رخ داده است! ابوبکرسنظیر همان حرف نخستین فاروقسرا میگوید که در مقابل کاری که به رسول الله جمربوط است به هیچ کار دیگری کار ندارم. فاروقسبا صراحت و جرأت خاص خود این پیش آمد ناگهانی و خطرناک را این طور برای ابوبکرستعریف میکند که [۴۹۵]«یاران انصار و همه مسلمانان بومی شهر مدینه در ایوان سرپوشیده بنی ساعده (سقیفه بنی ساعده) تجمع کردهاند، میخواهند در بین خویش امیر و زمامداری برای همه مسلمانان انتخاب کنند، برخیز تا هر چه زودتر به میان آنها برویم، [۴۹۶]مبادا در نتیجه بگو و مگوهای آنان با یاران مهاجر، در این لحظات حساس دایره جنگ داخلی مشتعل گردد، و حوادثی اتفاق بیفتد که جبران آنها ممکن نباشد،
[۴۹۳]ـ الفاروق، شبلی نعمانی، به نقل از مسند ابویعلی کتابی بسیار معتبر و مستند و اینک عین عبارت مسند ابویعلی: «بينما نحن في منزل رسول الله جاذ رجل ينادي من وراء الجدران ان اخرج الي يا ابن الخطاب فقلت: اليك عني فانان عنك مشغول يعني بامر رسول الله جفقال له قد حدث امر فان الانصار اجتمعوا في سقيفه بني ساعده فادركوهم ان يحدثوا مرا «الخ»و شرح قسطلانی، ج ۱۰، ص ۲۲، به نقل از اما مالک س». [۴۹۴]ـ همان [۴۹۵]ـ همان [۴۹۶]ـ سند ابی یعلی به نقل الفاروق شبلی نعمانی، ص ۸۰، و ابن هشام، ج ۲، ص ۴۳۱، و طبری، ج ۴، ص ۱۳۲۲ و ابن اثیر،ج ۲، ص ۱۳.