سیمای صادق فاروق اعظم عمر بن خطاب رضی الله عنه

فهرست کتاب

فاروق س، ابوبکرسرا وادار می‌کند که همراه یکدیگر به سقیفه، بروند

فاروق س، ابوبکرسرا وادار می‌کند که همراه یکدیگر به سقیفه، بروند

ابوبکرسهمراه فاروقس، و ابوعبیده (امین امت)سبه منظور جلوگیری از یک اختلاف خونین به سقیفه بنی ساعده، شتافتند و در راه (عاصم و عویم) به آن‌ها رسیدند و گفتند «برگردید زیرا خواسته شما عملی نمی‌شود، خودتان در میان خویش این مسئله را حل نمایید» فاروقسگفت: به خدا ما نزد برادران خویش (انصار) باید برویم. [۴۹۷]و در همان لحظه‌هایی که دو وزیر پیامبر ج(ابوبکر و عمرب) همراه امین امت (ابوعبیدهس) در راه سقیفه بنی ساعده هستند علی مرتضیسو بقیه افراد بنی هاشم و هم چنین زبیر و پیروان آن‌ها، در خانه فاطمه زهرا جمع گردیده [۴۹۸]، و نگران عواقب اختلاف مسلمانان هستند، و جنازه پیامبر خدا جکه یک دو ساعت قبل وفات کرده است، در محل خویش، در اتاق عایشهلاست، و تا حل این اختلاف هول‌انگیز و جمع شدن بزرگان اصحاب برای انجام دادن مراسم تدفین، در اتاق عایشهلرا بسته‌اند [۴۹۹]، و کسی به آن جا نمی‌رود.

ابوبکرسهمراه فاروقسو ابوعبیدهسبه سقیفه می‌رسد، سقیفه تا این لحظه ستاد تبلیغاتی (سعد بن عباده) بوده است، و سخنرانی مفصل خود را، در مورد این که زمامداری مسلمین حق انصار است، و با وجود این همه لیاقت و شایستگی انصار (مردمان بومی) اشخاص مهاجر و حق زمامداری و فرمانروایی را ندارند، به وسیله فریاد مکرر عموزاده‌هایش به همه افراد اوس و خزرج رسانیده [۵۰۰]است. و آن‌ها را آماده کرده است که با دادن دست بیعت به او، در یک لحظه تمام امکانات رزمی و ادوات جنگی خود را در اختیار او گذارند، که در همین لحظه این سه شخصیت برجسته دو وزیر پیامبر جبه سقیفه می‌رسند، زبان‌ها بسته، صداها خاموش و هیبت [۵۰۱]و ابهت آن‌ها، سکوت را بر این ستاد تبلیغاتی حکم‌فرما می‌کند، مردی که او را در گلیمی پیچیده‌اند و در انتهای صف‌ها است، توجه فاروقسرا جلب می‌کند، از کسی می‌پرسد: این کیست؟ [۵۰۲]می‌گویند: سعد ابن عباده، با تعجب می‌پرسد: پس،‌ این کاندیدای امارت کل مؤمنینی، چرا خود را گلیم‌پیچ کرده است؟ در جواب می‌گویند: «مریض است».

فاروقسبا نگاهی به حاضرین و نگاهی به ابوبکر س، اجازه می‌خواهد که حرف‌های خود را بگوید: اما ابوبکرس(عنصر ایمان و حکمت) به او می‌گوید بگذار من قبلاً مطالبی را بگویم آن گاه تو نیز حرف‌های خودت را بگو [۵۰۳]، ابوبکرسدر یک بیان بسیار رسا و دل‌انگیز فضایل هر دو گروه (مهاجر و انصار) را نشان می‌دهد و تمام سخنرانی خود را حول محور این دو نقطه می‌چرخاند.

۱- مهاجرین: هسته تحرک دین و ایمان و نخستین پیشتازان راه دین و دوستان و خویشان پیامبر جو از هر گروهی برای این امر شایسته‌تر، و جز ستمگران کسی با آن‌ها کشمکش نمی‌کند. [۵۰۴]

۲- انصار: کسانی هستند که فضیلت آن‌ها در دین و سابقه بزرگ آن‌ها در اسلام جای انکار نیست، خدا راضی به این بوده است که آن‌ها یاری دهندگان دین او پیامبر او شوند و پیامبر جبه سوی شما هجرت کرده است، و اکثر همسران پیامبر جو اکثر یاران پیامبر جدر میان شماست بنابراین جز مهاجرین نخستین کسی نیست که در فضیلت به مقام شماها برسد و در نتیجه امارت و زمامداری حق ما است و وزارت هم حق شماست که ما هیچ کاری را بدون مشورت [۵۰۵]با شما انجام نمی‌دهیم.

فاروقساز بیانات حکیمانه ابوبکرسبه غایت مسرور می‌شود.

فاروقساز شنیدن بیانات ابوبکرسغرق در مسرت گشته است، زیرا بیشتر و عالی‌تر و زیباتر از آن چه او در دل داشت در سخنرانی ابوبکرسبیان گردیده [۵۰۶]اما به همان اندازه که فاروقسخوشحال گردیده است کسانی از انصار هراسناک و عصبانی‌ شده‌اند، زیرا احساس کرده‌اند، که بیانات مستدل و حکیمانه ابوبکرسدر اکثر دل‌ها جا گرفته است، و ممکن است از همین لحظه هم تا قرن‌ها پست زمامداری و امارت از آن‌ها سلب گردد و تنها به شکل وزارت در امارت اسلامی جای داشته باشند، به همین جهت یکی از انصار، در میان شور و قهر و احساسات به پا خاست و ضمن بیانات مفصلی پیامبر جتوصیف انصار گفت: «هسته این حرکت و مرکز اصلی این جنبش شما نبودید بلکه یک نفر [۵۰۷]پیامبر خدا جبود که در میان شما برخاست و دلیلی ندارد که چون پیامبر جدر میان شما برخاسته است شما عموماً حق امارت و زمامداری را بر ما داشته باشید».

[۴۹۷]ـ ابن هشام، ج ۲، ص ۴۳۱، و تاریخ طبری، ج ۴، ص ۱۳۲۲. [۴۹۸]ـ ابن هشام، ج ۲، ص ۴۳۰، و تاریخ طبری، ج۴، ص ۱۳۲۲، و ابن اثیر، ج ۲، ص ۱۵ و صحیح بخاری، شرح قسطلانی، ج ۱۰، ص ۲۲، و ابن الجوزی، ص ۳۵. توجه باز (۱) شرح قسطلانی، ج ۱۰، ص ۲۲. سکوی دارای سایه متعلق به بنی ساعده تیره‌ای از انصار، معجم البلدان، ج ۳، ص ۲۲۹. [۴۹۹]ـ ابن هشام، ج ۲، ص ۳۳۰. [۵۰۰]ـ ابوبکر صدیق، هیکل، ج، ص ۶۸. [۵۰۱]ـ ابن الجوزی، سیره عمر بن خطاب، ص ۲۳، توجه باز (۱) حیاه محمد، هیکل، ص ۵۰۸. [۵۰۲]ـ ابوبکر صدیق، هیکل، ج ۱، ص ۷۱. [۵۰۳]ـ صحیح بخاری، شرح قسطلانی، ج ۱۰، ص ۲۳، و ابن هشام، ج ۲، ص ۴۳۱ و البدایه و النهایه، ج ۵، ص ۲۴۶. [۵۰۴]ـ تایخ طبری، ج ۴، ص ۱۳۳۲، و ابن هشام، ج ۲، ص ۴۳۱ و سیره حلبیه، ج ۳، ص ۳۵۹. [۵۰۵]ـ ابوبکر صدیق، هیکل، ج ۱، ص ۷۴ و ۷۵. [۵۰۶]ـ تایخ طبری، ج ۴، ص ۱۳۳۲، و سیره ابن هشام، ج ۲، ص ۴۳۲. [۵۰۷]ـ ابوبکر صدیق، هیکل، ج ۱، ص ۷۷ و مراجع این صفحه علاوه بر کتاب ابوبکر صدیق عبارتند از: صحیح بخاری، شرح قسطلانی، ج ۱۰، ص ۲۳، و سیره ابن هشام، ج ۲، ص ۴۳۲، و ابن اثیر، ج ۲، ص ۱۲، و تاریخ طبری، ج ۴، ص ۱۳۳۳، و سیره حلبیه، ج ۳، ص ۲۵۹ و ۳۹۶.