سیمای صادق فاروق اعظم عمر بن خطاب رضی الله عنه

فهرست کتاب

یک اقدام ضربتی، در جهت اتحاد مسلمانان

یک اقدام ضربتی، در جهت اتحاد مسلمانان

اما در میان امواج این غوغاها، ناگاه فاروقسبه پا خاست و در برابر چشم تمام حاضرین دست ابوبکرسرا گرفت و صدای هول‌انگیز و دورگه او با این کلمات در فضای سقیفه طنین‌انداز گردید: «ای ابوبکر! مگر پیامبر جبه تو دستور نداد که امام جماعت مسلمانان باشی؟ پس تو خلیفه الله هستی، و اینک ما با تو بیعت می‌کنیم تا به کسی بیعت کرده باشیم که پیامبر خدا جاو را از همه ما دوست‌تر می‌داشت». [۵۱۷]

فاروقسبا این عمل ضربتی (که بعدها خودش آن را، فلته [۵۱۸]، تعبیر می‌کرد) نخستنی گام را در راه متحد کردن مسلمانان و رفع اختلافات خونین، برداشت، زیرا بلافاصله بعد از بیعت فاروق س، ابوعبیده، امین امت، دست ابوبکر را گرفت، و در حال گفتن این کلمات «ای ابوبکر! تو از تمام مهاجرین برتر هستی، و دومین از دو نفر بودید که به غار رفتند، و تو در نماز، برترین رکن دین مسلمانان، جانشین پیامبر جبودی، بنابراین آیا چه کسی شایسته آن است، که از تو جلو بیفتد، یا با وجود تو و در مقابل تو زمامداری مسلمانان را در دست گیرد؟» [۵۱۹]و بعد از بیعت ابوعبیده بلافاصله (بشر بن سعد) رئیس قبیله خزرج انصاری از جای خود برخاست و به ابوبکرسبیعت نمود (حباب) هوادار شش آتشه سعد بن عباده، بر بشر فریاد کشید: ای نمک ناشناس حسود!، تو با وجود عموزاده خویش (سعد) چطور به دیگری بیعت کردی؟ بشر در جواب گفت من در مورد حقی که خدا به آن‌ها داده است دعوا نخواهم کرد، و بلافاصله (اُسید بن حضیر) رئیس قوم اوس به قوم خویش خطاب کرد که برخیزید عموماً‌ با ابوبکرسبیعت کنید، و چه خوب شد که با سعد رئیس قوم خزرج بیعت به عمل نیامد، در این لحظه هر دو قوم اوس و خزرج به پا خاستند و برای بیعت با ابوبکرساز یکدیگر پیشی می‌جستند،

[۵۱۷]ـ قسطلانی، شرح صحیح بخاری، ج ۱۰، ص ۲۴ به نقل از نسائی و ترمذی و کامل ابن اثیر، ج ۲، ص ۲۰، که ابوعبیده را در این اقدام همراه فاروق و اولین بیعت کننده را بشر بن سعد از رؤسای خزرج نوشته است و ابن الجوزی، ص ۳۶، طبری، ج ۴، ص ۱۳۳۳. [۵۱۸]ـ صحیح بخاری، قسطلانی، ج ۱۰، ص ۲۲، فلته: کاری است برقی و ضربتی و بدون مشورت‌های قبلی و نشان دهنده این واقعیت است که فاروق قبل از ورود به سقیفه نه به فکر این مسئله بوده و نه با ابوبکر و ابوعبیده مشورتی داشته است. [۵۱۹]ـ ابوبکر صدیق، هیکل، ج ۱، ص ۸۱.