سیمای صادق فاروق اعظم عمر بن خطاب رضی الله عنه

فهرست کتاب

آشفتگی دربار روم

آشفتگی دربار روم

و بالاخره بعد از چند روز مشاجره و جنگ سرد و جبهه‌گیری‌ها با صواب‌دید زعمای روم بر این مطلب توافق به عمل می‌آید که کنستانتین به جای پدرش عضو شورای امپراتوری [۱۵۲۱]و با مرتینا و پسرش مشترکاً حکومت را اداره کنند و ملکه مرتینا که به مقوقس اعتماد زیادی دارد معتقد است که اگر این پطر پیر و دانا با نیروی کافی به اسکندریه برود و پس از دفع مهاجمین حکومت مصر را مجدداً در دست گیرد، حتماً در بحران‌های سیاسی آینده که هم اکنون امواج آن به دربار روم رسیده است یک پناه بسیار خوب و مناسبی برای او و پسرش خواهد بود [۱۵۲۲]، تمام تلاش خود را به کار می‌برد تا مقوقس را در رأس سپاه عظیمی و با تمام مهمات و ذخائر جنگی به سوی اسکندریه اعزام می‌دارد، و اینک مقوقس در رأس این سپاه عظیم سریعاً از دریای مدیترانه عبور کرده و در اوایل شهریور سال بیستم هجری به اسکندریه وارد گشته است و اهل اسکندریه در میان استقبال و شور و احساسات زیاد این پُطْر پیر داناا و این حکمران ده‌ها سال قبل خود را در آغوش می‌گیرند و امیدوارند که این شهر را از خطر تهاجم هر نیروی خارجی مصون دارد و حالا مقوقس را در آغوش اهل اسکندریه به جا می‌گذاریم و برای کسب خبر از حرکت سپاه اسلام در خارج شهر به استقبال سپاه اسلام می‌شتابیم و مشاهده می‌کنیم که سپاه اسلام در حوالی دیوار و برج و باره شهر فرود آمده است [۱۵۲۳]. و ضمن گزارش استحکامات و مهمات جنگی شهر، به عمرو عاص گزارش داده‌اند که نیروی اصلی پادگان‌های شهر بالغ بر پنجاه [۱۵۲۴]هزار نفر و تمام نیروهای فراری پادگان‌های فرما، بِلْبیس، بابلیون و کِرْیون نیز به این شهر پناه آورده‌اند و دربار روم نیز از راه دریا و به وسیله کشتی‌های غول‌پیکر مرتب ذخائر و مهمات جنگی و نیروهای تازه‌نفس نظامی را، در این شهر بندری پیاده می‌کند [۱۵۲۵]، و تسخیر این شهر از راه اعمال قدرت به هیچ وجه امکان ندارد و با توجه به این شرایط عمرو بن عاص از انجام هر گونه عملیات نظامی خودداری می‌کند اما بر اثر بستن تمام راه‌های بازرگانی جز راه دریا این شهر را در فشار شدید اقتصادی قرار می‌دهد و این شهر شرقی را عملاً از تمام کشورهای شرقی جدا می‌نماید [۱۵۲۶]و سپاه اسلام در حال محاصره اقتصادی شهر، در اطراف و حوالی آن سرگرم زندگی و انجام دادن عبادت‌ها و شعائر دینی و تیراندازی و شمشیرکاری و اسب‌دوانی و سایر تمرینات نظامی می‌گردند و مدت چهارده ماه بر این وضع باقی می‌مانند و منتظرند که منزوی کردن این شهر و شدت فشار اقتصادی، یا ایجاد یک رشته تحولات سیاسی و اجتماعی [۱۵۲۷]زمینه حمله به این شهر را آماده کنند، اما ناگاه از مرکز و از طرف امیرالمؤمنینسنام‌های با سرآغاز توبیخ و اخطار [۱۵۲۸]، مشتمل بر فرمان حمله با قید فوری و همراه راهنمائی‌های لازم، به این مضمون به دست عمرو بن عاص می‌رسد: «و بعد، ای عاص بن عاص!

[۱۵۲۱]ـ الفاروق عمر، هیکل، ج۲، ص۱۷۹ و زندگانی عمر، الکساندر مازاس، ص۸۸. [۱۵۲۲]ـ الفاروق عمر، هیکل، ج۲، ص۱۷۹ و ۱۸۰ و زندگانی عمر، الکساندر مازاس، ص۸۹. این مرجع نوشته قیوس (مقوقس) در ماه ایلول سال ۶۴۱ به اسکندریه رسید. [۱۵۲۳]ـ همان [۱۵۲۴]ـ زندگانی عمر، الکساندر مازاس، ص۸۶. [۱۵۲۵]ـ الفاروق عمر، ج۲، ص۲۰۱. [۱۵۲۶]ـ الفاروق عمر، ج۲، ص۳۰۲ و ۲۰۳ و حیاة عمر، ص۳۳۵ و همین مرجع نیز در صفحه ۳۳۶ نیروهای موجود در اسکندریه را پنجاه هزار نفر نوشته است. [۱۵۲۷]ـ همان [۱۵۲۸]ـ الفتوحات الاسلامیه، ص۷۸ و ۷۹ و الفاروق عمر، ج۲، ص۲۰۴ و حیاة عمر، ص۳۳۶.