گسترش عدالت اجتماعی
فاروقسبه موازات توسعه آموزش و پرورش سعی کرد در جهت ریشهکن نمودن رذایل اخلاقی، عدالت اجتماعی را، آن طوری که اسلام بیان کرده بود، در تمام جهان اسلام گسترش دهد زیرا استنباط او از قرآن و احادیث این بود، که تمام رذایل اخلاقی و همه فسادهای اجتماعی، از کفر و پوچگرایی گرفته تا قتل و جنایت و بیعفتی و دزدی و دروغ و تملق و بدبینی و خودبینی و غیره، عموماً در فضای مسموم، بیعدالتی [۲۳۵۲]و ستم و استثمار و بهرهکشی، رشد و پرورش پیدا میکنند و به همین جهت تمام قدرت و امکانات و نبوغ و فراست خود را در گسترش عدالت اجتماعی مصروف نمود، البته از قدیمترین روزگاران تاریخ، کلمه عدالت بر سر زبانها افتاده بود و خواسته همه ملتها و ندای همه مصلحین بشری همیشه این بوده که عدالت برپا گردد، تا آن جا که همه ستمگران تاریخ نیز به ناچار تعهد کردهاند که به عدالت رفتار نمایند و از طرف دیگر هم چون نتوانستهاند از ستم و بیدادگری خود دست بردارند،
[۲۳۵۲]ـ فاروق ضمن توصیههای مؤکدی که به نعمان بن مقرن فرمانده سپاه اعزامی به نهاوند کرد یکی این بود: «کاری نکنید که بر اثر ظلم و بیعدالتی شما افرادی به کفر و بیایمانی گرایش پیدا کنند»، طبری، ج۵، ص۱۹۳۰، و البدایه و النهایه، ج۷، ص۱۰۸.