در عمر علایم و نشانههای نابغهها مشاهده میشود
۱- قدش در یک حد معمولی نیست و بحدی بلند است که در حالیکه پیاده است مانند سواری در میان عابرین دیده میشود [۱۳۲]و اشخاص نابغه هرگز قامت معتدل ندارند، یا قامت بسیار بلندی دارند یا خیلی کوتاه قد هستند. [۱۳۳]
۲- با دست راست و با دست چپ مانند هم کارها را انجام میدهد. [۱۳۴]
۳- دو طرف پیشانیش تا نزدیکیهای فرق بی مو است (اَجلَع). [۱۳۵]
۴- حس شامه و حس ذائقهاش خارج از حد عادی کار میکنند. [۱۳۶]
۵- نگاهش عادی نیست یا با دقت و کنجکاوی یا خیلی ساده و گذرا به چیزی یا به کسی نگاه میکند بهنگام پیدایش آثار خطرات و شنیدن اخبار هول انگیز و غرش صداهای وحشتناک بر اعصاب خویش مسلط است و در قیافهاش تغییری مشاهده نمیگردد و در عین حال برای مقابله با حوادث و خطرات همیشه آماده است. [۱۳۷]
۶- تیزبینی و هوش و فراستش بحدی است که در پیش بینیهایش گوئی به پشت پردههای غیب نگاه میکند با کسی از غیب چیزهایی به او میگوید. [۱۳۸]
۷- از حیث عاطفه حساسیت عجیبی دارد! زودتر از همه دردها و رنجها را احساس میکند و بیشتر از همه نسبت به دردمندان ترحم و شفقت نشان میدهد و قبل از همه بگریه در میآید و اگر خشمگین شد طوفانی است از آتش [۱۳۹]!!
حالا که این پیرمرد قیافه شناش از روی همین علائم عمر را نابغه میشمارد باید سی و سه سال صبر کند تا زمانه سکوت خود را بشکند و با هزار زبان حرف او را درباره نابغه بودن عمر تصدیق نماید، آن زمانی که نبوغ نظامی عمر دو امپراطوری بزرگ عالم را به زانو در میآورد و نبوغ اقتصادی و اجتماعی و داوری و سازماندهی اداری او دو قاره بزرگ جهان (آسیا و افریقا) را در سایه پرچم اسلام باوج سعادت و کامرانی و آزادی و عدالت اجتماعی میرساند، اما امروز عمر با یک بینش جاهلی چه آثاری را از نبوغ خویش میتواند به مردم نشان دهد؟ او تنها میتواند نظام جاهلیت و عقاید موروثی عرب را از تندبادهای حوادث مصون نماید و با یهودیها و عیسویها و کسانی از عرب که به این نظام جاهلی و عقاید موروثی حمله میکنند بشدت بجنگد، و اینک قبایل عرب و بویژه قریش، برای خاموش کردن شورشی که از چند سال قبل، بنام ( اسلام) و علیه عقاید خدا سنگی، و بر ضد بخش عظیمی از سنن ملی و موروثی اعراب برپا گردیده است به عمر بن خطاب امیدهای زیادی دارند و بارها از او میخواهند که با کوبیدن مرکزیت این شورش جدید، مزاحمت یک اقلیت سنّت شکن را از سر همه قبایل عرب دفع نماید [۱۴۰]و از طرف دیگر اعضای این جنبش تازه نیز در جهت پیشرفت سریع این شورش، باید چهره نیرومند و پرنفوذ و مقتدر عرب، امیدهای بسیاری دارند، و این دعای پیامبر جرا که (علی مُرتضی) [۱۴۱]روایت کرده است: «قالَ النَّبی ج: اَللهمَّ اَعِزِّ الاِسلامَ بِعُمرَ»در غالب مناسبتها بر زبان میرانند.
[۱۳۲] تاریخ جریر طبری، ج۵، ص:۲۰۳۲، تاریخ ابن اثیر، ج۳، ص۸۷. [۱۳۳] عبقریه عمر، عقاد، ص:۴۸۱. [۱۳۴] ابن الجوزی، ص:۵. [۱۳۵] الریاض النضره، ص:۱۸۹ و ابن سعد، ج۱، ص۲۲۴ و اخبار عمر، ص:۲۹۹ و حیاة عمر ص:۱۳. [۱۳۶] عبقریه عمر، عماد، ص: ۴۸۲. [۱۳۷] ابن اثیر، ج۲، ص:۴۱۱، کوه (حره لیلی) آتش فشانی کرد و عمر متانت نشان داد عمر تنها در اثر یک حادثه استثنایی رحلت پیامبر جنتوانست بر اعصاب خود مسلط باشد. [۱۳۸] بخاری، ج۴، ص:۱۴۹، مسند احمد، ج۲، ص۲۳۹، اخبار عمر، ص:۴۲۴. [۱۳۹] غبقریه عمر، عقاد، ص:۴۸۲. [۱۴۰] حیاة عمر، محمود شبلی، ص:۱۸ و اخبار عمر، ص:۱۶. [۱۴۱] ابن الجوزی، سیره عمر بن الخطاب، ص:۱۲، تاریخ کامل ابن اثیر، ج۱، ص:۹۶ و غیره روایتی دارند که دعای پیامبر درباره اسلام محبوبترین دو نفر اول عمر بن خطاب و بعد ابوالحکم بوده است.