سیمای صادق فاروق اعظم عمر بن خطاب رضی الله عنه

فهرست کتاب

تشکیلات اداری در عصر فاروق

تشکیلات اداری در عصر فاروق

در مرکز هر یک از ایالت‌ها یک نفر ایالت نشین و در مرکز هر یک از ولایت‌ها یک نفر با عنوان والی، با همکاری ادراات زیر محل ماموریت خود را اداره می‌کردند:

۱ ـ شهربانی و شهرداری= مدغم در یکدیگر که مسئول استقرار نظم و امنیت عمومی و بر جریان بازارها و جلوگیری از سد معبر و گرانفروشی و همچنین نظافت شهر نظارت داشتند، و احکام صادره از دادگاه را نیز اجرا می‌نمودند.

۲ ـ محکمه = دادگستری که رئیس آن (صَدرُ الصّدور) نامیده می‌شد، و دعواهای مردم را علیه یکدیگر، طبق موازین اسلامی، فیصله می‌داد.

۳ ـ مالیه = اداره دارایی که رییس آن (صاحب الخراج) نامیده می‌شد و مسئول جمع‌آوری عایدات اسلامی (زکات، خراج، عُشر، جزیه) بود که طبق اسناد و مهر و امضای دهندگان، آن‌ها را جمع‌آوری و مقدری را طبق اسناد در اختیار والی باری صرف در محل، قرار می‌داد و بقیه را نیز طبق آمار و ارقام و اسناد به مرکز می‌فرستاد.

۴ ـ معارف = اداره امور دینی که مسئول تشکیل کلاس‌های درس قرآن و روایت احادیث و شرح و توضیح مسایل دینی و اداره مساجد بود.

۵ ـ اطلاعات = اداره کارآگاهی که نحوه کار کردن ادارات فوق و احیاناً ‌انحراف روسای آن‌ها را مستقیماً به اطلاع امیرالمومنین می‌رسانید. ادارات فوق کلاً دارای رییس و یک منشی و تعدادی کارمند بودند.

و چون فاروق از صمیم قلب معتقد بود که با داشتن سمت امیرالمومنین، مسئول حس جریان کار همه استانداری‌ها و فرمانداری‌ها و ادارات نامبرده می‌باشد و در حضور خدا باید جوابگوی انحراف‌ها و بی‌عدالتی‌های آن‌ها باشد در تشکیلات اداری فوق مسایل زیر را بسیار جدی منظور می‌نمود.

۱ ـ فرماندهان سپاه و استاندران و فرماندران، و رؤسای تمام ادارات نامبرده و معاونان همه آن‌ها را در تمام جهان وسیع اسلام خود شخصاً انتخاب می‌نمود و ابلاغ برای آن‌ها صادر می‌کرد و در انتخاب اولیه آن‌ها و اعزام آن‌ها به محل خدمت ضوابط زیر را منظور می‌داشت.

الف: خویشان نزدیک پیامبر و بزرگان اصحاب مهاجر و انصار را از اشغال این پست‌ها بدور می‌کرد، زیرا در این پست‌ها مسائل مالی وجود داشت و اتهامات و شکایت‌ها و بازرسی‌ها و مسایل دیگر پیش می‌آمد که در صورت رسیدگی، شئونات آن‌ها پایین می‌آمد و در صورت چشم‌پوشی تبعیض بوجود می‌آمد و جریان‌هایی شبیه جریان‌های سال آخر زندگانی عثمان‌ ذی‌النورین به راه می‌افتاد و به همین جهت هرگاه کسی یکی از بزرگان اصحاب مهاجر و انصار را برای احراز یکی از این پست‌ها، پیشنهاد می‌کرد، فاروق در جواب می‌گفت: «اَكْرَهُ ان اُدَنَّسَهُمْ بالعَمَل» نمی‌خواهم شئونات آن‌ها را احراز این پست‌ها پایین بیاورم» و همچنین به هنگام وفات استاندار (حمص) فاروق با یک حالتی از دودلی، برای احراز این مقام از ابن عباس دعوت کرد، و ضمن گفتگوی مفصل به او گفت: «اِنّی رَاْیتُ رَسُلَ اللهِ اسْتَعْمَلَ النّاسَ وَتَرَكَكُمْ»من خودم دیده‌ام که پیامبر جپست‌هایی را به کسان می‌داد و شما را از آن پست‌ها دور می‌کرد، و به خدا نمی‌دانم منظور پیامبر جاین بود که شئونات شما بالاتر از این پست‌ها است یا اینکه شاید کسانی از مقام شما سوء استفاده کنند و در نتیجه شما به محاکمه کشانده بشوید که البته در چنین صورتی به محاکمه کشانده خواهید شد. و ابن عباس در پاسخ به او گفت: «لا اَری اَنْ اَعْمَلَ لَكَ = نظر من این است که این پست‌ها را از تو قبول نکنم».

ب: ‌خویشاوندان نزدیک امیرالمومنین از احراز این پست‌ها مرحوم هستند، زیرا در صورت پیدایش انحراف ممکن است به احترام امیرالمومنین انحراف آن‌ها گزارش نشود و تبعیض و بیدادگری بوجود بیاید، همچنان‌که اتفاق افتاد که فاروق برای استانداری کوفه جویای کسی بود، که نیرومند و امین و درستکار اهل تدبیر باشد، و کسی به او گفت همچنین شخصی عبدالله‌بن عمر پسر خودت می‌باشد. فاروق روی در هم کشید و با حالتی از عصبانیت بر او فریاد کشید که: «قاتَلَكَ اللهُ، وَاللهِ ما اَرَدْتَ اللهَ بِها= خدا تو را بکشد، به خدا این کلمه را محض رضای خدا نگفتی».

فاروق برای استخدام درجه دوم (یعنی کارمندان جزء اداره‌ها که رؤسای ادراات آن‌ها را استخدام می‌کردند) در رابطه با پرهیز از استخدام خویشان و دوستان و پارتی‌بازی، فرمان رُعب‌آوری صادر کرد که در آن گفته بود: «هر کدام از شماها کسی را محض خویشاوندی یا عوالم دوستی استخدام کند به خدا و به پیامبر خدا و به همه مسلمانان خیانت کرده است، و هرکدام از شما فرد فاسدی را استخدام کند او هم مثل او فاسد به شمار می‌آید».

ج: همه کسانی که شیفته احراز این پست‌ها بودند از احراز آن‌ها محروم می‌شدند، همچنان‌که فاروق در دل خود شخصی را برای استانداری یکی از ایالت‌ها در نظر گرفت بود و می‌خواست فرمانی به نام او بنویسد اما ناگاه همین شخص در مجلس فاروق حاضر و باشور و شیفتگی و علاقه زیاد همین پست را درخواست کرد، فاروق در جواب گفت: اتفاقاً من تو را برای همین پست در نظر گرفته بودن ولی چون خودت را با این شور و شیفتگی آن را درخواست کردی از تصمیم خویش منصرف شدم زیرا کسانی که شیفته پست و مقام باشند مقاصد نامطلوبی را دنبال می‌کنند.

د: متصدی این پست‌ها لازم بود که فضایل اخلاقی و از جمله تواضع و برابری و درجنب آن خودباوری و احساس شخصیت در جمع و مخصوصاً ترحم و عاطفه و مهر و محبت را دارا باشند و در رابطه با همین شرط روزی فاروق، دستور دادکه ابلاغ فرمانداری را برای شخصی بنویسند و در این اثنا طفلی از در وارد شد و خود را به آغوش فاروق انداخت و فاروق او را بوسید، و آن شخص خطاب به امیرالمومنین گفت: «اتفاقاً من ده فرزند دارم که از دوران طفولیت هیچکدام جرئت نکرده‌اند به من نزدیک شوند و هیچکدام را نبوسیده‌ام» فاروق برآشفت و درجواب گفت: «من چه کنم که خدا رحم و عطوفت را از قلب تو کنده است و مطمئن باشید که رحمت خدا مخصوص کسانی است که نسبت به زیردستان کمال رحم و عطوفت را دارند» و بلافاصله به نویسنده دستور داد که این ابلاغ را پاره کند و زیر لب مرتب این جمله را زمزمه می‌کرد: «کسی که نسبت به فرزندان خویش دارای عطوفت و ترحم نباشد، آیا نسبت به فرزندان مردم چه انتظاری از او باید داشت؟»

هـ: بعد از نبودن موانع سابق‌الذکر شرط‌های اساسی برای احراز همین پست‌های مهم در درجه اول کارایی و تخصص و مهارت و سوابق درستکاری و امانت و صداقت و در درجه دوم زهد و تقوی و پاراسایی بود. و با توجه به همین مسایل فاروق با استانداری صحابی جلیل القدر عماربن یاسر، که در زهد و تقوی کم‌نظیر بود ولی در چرخاندن چرخ کارهای سنگین کم قدرت بود، موافقت نکرد، و وقتی زیر فشار و اصرار جمعی با استانداری او موافقت کرد، دیری نپایید که او را عزل نمود و در مقابل عمروبن عاص، و مغیره بن شعبه، و ابن سمیه و معاویه ابن ابی سفیان، که مانند عمار هم به زهد و تقوا و پارسایی معروف نبودند ولی مردان توانمند و اهل تخصص و مدیر و فعال و از داهیان عرب به شمار می‌آمدند، پست‌های عالی و خطیری را، مانند استانداری و فرماندهی سپاه و غیر به آن‌ها می‌داد، و در عین اینکه از قدرت و مهارت و تخصص آن‌ها در چرخاندن چرخ‌های سنگین کارها، استفاده می‌کرد، کمی زهد و تقوای آن‌ها را نیز با زور تازیانه و مراقبت شدید و فریادهای رعب‌آور جبران می‌نمود، و در عصر عثمان‌ذی‌النورین نیز همین اشخاص بر سر کار بودند، اما تازیانه فاروق بر سر آن‌ها نمانده بود و در عصر علی مرتضی حکم عزل این اشخاص صادر گردید و اوضاع به کلی دگرگون و شیرازه نظم و امنیت گسیخته شد.

فاروق بعد از آنکه طبق ضوابط مذکور افرادی را برای احراز پست‌های استانداری و فرماندرای و ریاست ادارات حکومتی در تمام شهرستان‌ها انتخاب می‌کرد، باز در جهت جلوگیری از بروز خطرات دیوان سالاری و بروکراسی و ستمگری مامورین، هم در مرحله مقدماتی و هم در حین انجام دادن وظایف به شرح زیر اقداماتی را آغاز می‌نمود.

مرحله اول: ۱ ـ ‌در مرحله مقدماتی فاروق دستور دادکه با حضور جمعی از اصحاب مهاجر و انصار ابلاغ آن مامور را از زبان فاروق و با محتوی و مطالب زیر می‌خواندند. «بدانید من تو را نمی‌فرستم که بر خون و اموال و حیثیت مردم حکومت کنی بلکه تو را به عنوان خدمتکار مردم و تقسیم عادلانه اموال و اقامه نماز و گسترش عدالت اسلامی به آنجا می‌فرستم و به هیچ‌وجه حق نداری در هیچ شرایطی ستم مالی و ستم بدنی را بر کسی روا داری، و به هیچ وجه حق نداری به نفع خود و به نفع خویشان و آشنایان از این مقام استفاده کنی، باید دروازه منزل تو در تمام ساعات شب و روز بر روی مراجعین باز باشد، و به هیچ ‌وجه حق نداری با پوشیدن لباس نازک و لطیف و فاخر، و با استفاده از وسایل نقلیه عالی، مانند بِرْدَوْن، خود را مافوق زندگی مردم عادی قرار دهی» و پس از خواند ابلاغ، جمعی از مهاجرین و انصار آن را گواهی کرده و امیرالمومنین هم آن را مهر میزد و از مامور هم تعهد می‌گرفت که در اولین ساعت ورود به محل خدمت، مردم را جمع کرده و ابلاغ خود را با همان محتوی باری آن‌ها بخواند.

۲ ـ فاروق قبل از اعزام مامورین به محل خدمت، از دارایی آن‌ها صورت برداری می‌کرد و در دفاتر مخصوصی یادداشت می‌نمود، و هرگاه دوره خدمت آن‌ها پایان می‌یافت یا در اثنای اشتغال به کار، متهم به اختلاس اموال عمومی می‌گردیدند فوراً آن‌ها را به مرکز احضار می‌کرد، و بر مبنای حقوق معینی که تا آن زمان گرفته و بر مبنای صورت دارایی حسابشان از آن‌ها بازجویی به عمل می‌آمد و از آن‌ها سوال می‌کرد این را از کجا آورده‌ای؟ و وقتی محل درآمد نامشروعی را ذکر می‌کردند تمام مبلغ اضافی را به بیت‌المال مسترد و آن‌ها را توبیخ یا عزل هم می‌نمود، وهرگاه می‌گفتند از راه تجارت و بازرگانی به دست آورده‌ایم علاوه بر اینکه آن‌ها را توبیخ می‌کرد، که بجای خدمت مردم کارهای شخصی و خصوصی خود را انجام داده‌اند، نصف همان مبلغ اضافی را مصادره کرده و به بیت‌المال برمی‌گردانید و از نصف دیگرش صرفنظر می‌نمود، و این تقسیم کاملاً عادلانه و مبنی بر قانون مضاربه اسلامی بود زیرا این مامور که عنوان کارمندی را داشت نیرویش متعلق به حکومت اسلام بود ولی سرمایه کار تجاریش متعلق به خودش بود بنابراین محصول کار تجارتی او بر صاحب نیرو و بر صاحب سرمایه تقسیم می‌گردید، و به عنوان آخرین کار. فاروق دستور می‌داد مامورین حتماً در روز روشن وارد محل خدمت خود شوند تا مردم عموماً بدانند که دارایی آن‌ها در آغاز خدمت چقدر بوده است؟

مرحله دوم: فاروق بعد از این‌همه دقت‌ها و محکم کاری‌ها در امر انتصاب استاندران و فرماندهان و روسای ادارات باز درباره عملکرد آن‌ها رفع مسئولیت از خود نمی‌کرد و بلکه همواره خود را مسئول اعمال آن‌ها می‌دانست و روزی خطاب به مسلمانان چنین گفت: «اگر من بهترین کسان را متصدی کارهای شما بکنم و اکیداً به آن‌ها دستور دهم که به عدالت عمل کنید، آیا از من رفع مسئولیت می‌شود؟» در جواب گفتند بلی، فاروق گفت: «خیر اینطور نیست و بلکه باز مسئولیت درام که بر کارهای آن‌ها نظرات و مراقبت دقیق داشته باشم و مطمئن شوم که آنچه را به آن‌ها دستور داده‌ام به خوبی انجام داده‌اند» سپس گفت: «کار بسیار آسانی است که با عزل مامورین، رفاه و آسایش مردم را تامین نمایم» بعداً گفت: «هرگاه من از عملکرد مامورین بی‌خبر بمانم و با وجود ستمگری و بی‌عدالتی عزل و مجازات نشوند در حقیقت ستمگر و ظالم منم نه آنها» و همین نطقه نظرها، فاروق را بر آن داشت که به خاطر جلوگیری و از سدوانسالاری و بروکراسی اداری و پیشگیری از ستم مامورین بر عملکرد تمام استانداران و فرماندهان و روسای ادرات جهان اسلام در دو قاره آسیا و افریقا نظارت و مراقبت دقیق داشته باشد و فاروق از دو را بر عملکرد مامورین به خوبی واقف می‌گردید:

۱ ـ گزارش اداره‌های اطلاعات، که در هر شهری اداره اطلاعات دایر و کارمندان مومن و آگاه و بی‌نظر آن‌ها انحراف استانداران و فرمانداران و فرماندهان سپاه و روسای ادارات را بوسیله نامه‌راسن‌هایی (اَلْبَرید)، که بر شتران بیابان پیما و به طور سریع‌السیر در تمام ساعات شب و رز، از دورترین نقاط به سوی مدینه سرازیر می‌شدند و فاروق گزارش می‌کردند و فاروق نیز بلافاصله بوسیله دادگاه (عدالت اداری) مستقر در مرکز، تحقیقات خود را آغاز و در صورت ثبوت جرم مامورین را عزل یا به مرکز احضار و آن‌ها را شدیداً توبیخ می‌کرد.

۲ ـ‌ فاروق هر سال در موسم حج سمیناری از تمام استانداران و فرمانداران و فرماندهان نظامی جهان اسلام تشکیل می‌داد و بعد از آنکه به گزارش کارهای آن‌ها گوش می‌داد خطاب به تمام زایرین که از تمام نقاط جهان اسلام به مکه آمده بودند. می‌گفت: «هر کدام از شما که شکایتی از مامورین دارید و ستمی از آن‌ها دیده‌اید، در کمال بی‌باکی به من بگویید تا همین حالا او را عزل یا مجازات کنم و هرگاه فاروق از راه تماس با مردم در موسم حج یا از راه گزارش اداره اطلاعات محل بر ستمگری و انحراف و بی‌عدالتی مامورین واقف می‌گردید بلافاصله بازجویی و تحقیق را آغاز می‌کرد و در صورت ثبوت جرم مامور را عزل یا مجازات می‌نمود، و اینک نمونه‌هایی از بازجویی و تحقیق و مجازات مامورین به وسیله فاروق.