سیمای صادق فاروق اعظم عمر بن خطاب رضی الله عنه

فهرست کتاب

سقوط پادگان بسیار مهم بابلیون

سقوط پادگان بسیار مهم بابلیون

و در طنین الله اکبرها سپاه اسلام سیل‌آسا به پادگان وارد می‌گردد [۱۴۷۷]، و سپاهیان رومی که با برق شمشیرها و غرش رعدآسای سپاه اسلام از خواب ناز بیدار گشته‌اند جز تسلیم و فریاد امان‌خواهی چاره دیگری ندارند [۱۴۷۸]، و فرمانده کل سپاه اسلام به دو شرط آن‌ها را امان می‌دهد:

۱ـ تمام افسران و سپاهیان رومی، در عرض سه روز این پادگان را تخلیه کنند و در حالی که هر یک از آن‌ها کفاف زندگی سه روز مواد غذایی را با خود می‌برد، در سایه حفظ و امان سپاهیان اسلام به وسیله کشتی‌ها از نیل عبور کرده و راهی دار و دیار خویش شوند [۱۴۷۹].

۲ـ تمام اسلحه‌ها و مهمات جنگی را با همه ذخایر و آذوقه‌های نظامی در اختیار سپاه اسلام قرار دهند [۱۴۸۰].

در بیستم فروردین [۱۴۸۱]سال بیستم هجری پادگان بابلیون به قرارگاه سپاه اسلام تبدیل گردید و این سد عظیم در مقابل حرکت سپاه اسلام برچیده گردید و عمرو بن عاص پس از سقوط پادگان بابلیون، سعی کرد با استفاده از کشتی‌ها و قایق‌ها و در مواردی بستن پل‌ها، در محاذی جزیره روضه، دو طرف نیل را به هم متصل نماید و تمام مصر علیا و مصر سفلی را در شبکه نیروهای خویش قرار دهد و تمام شهرها و روستاها را با نظام جدید و با گسترش عدالت اسلامی اداره کند، و پس از مدتی که حاکمیت اسلام در این مناطق مستقر گردید، تصمیم گرفت که به سوی اسکندریه و آخرین سنگر ارتش روم لشکرکشی کند، اما ناگاه مشاهده کرد که در اوضاع اجتماعی مردم اصلی مصر (قبطی‌ها) تحولی به وجود آمده و ادا و اطوار بیمارگونه‌ای از آن‌ها بروز کرده است و لباس ساده و مهر و عطوفت سرداران سپاه اسلام را، بر بی‌لیاقتی و بی‌کفایتی و ناآگاهی از رسوم و عادات بزرگان!! حمل می‌کنند و با استفاده از آزادی! تعبیرات رکیک و دلخراشی درباره آن‌ها به کار می‌برند: «هیولای پرتحرک و خطرناک! اما ناآگاه به عرف و عادت بزرگان!! شمشیرکاران جنگجو و اما بی‌خبر از قوانین زندگی!» و هرگاه در معابر و گذرگاه‌ها و در میهمانی‌ها یکی از سرداران سپاه اسلام را می‌بینند که در یک لباس ساده ظاهر می‌گردد، و در هر محلی جا داشت می‌نشیند، و با مهر و عطوفت از کوچک و بزرگ سلام و احوال‌پرسی می‌کند،

[۱۴۷۷]ـ الفاروق، ج۲، ص۱۷۲ و زندگانی عمر، الکساندر مازاس، ص۸۴. [۱۴۷۸]ـ همان. [۱۴۷۹]ـ همان. [۱۴۸۰]ـ همان. [۱۴۸۱]ـ توجه: درباره تاریخ سقوط پادگان بابلیون و برافراشتن پرچم اسلام بر آن در زندگانی عمر، الکساندر مازاس، روز ششم نیسان سال ۶۴۱ میلادی که موافق با الفاروق عمر می‌باشد و در معجم البلدان یاقوت حموی (فسطاط) روز جمعه اول محرم سال بیستم هجری است و جای تعجب است که مورخین معروف و بزرگ شرقی (مانند طبری و ابن اثیر و ابوالفداء) نه تنها از تاریخ دقیق سقوط این پادگان مهم بحث نکرده‌اند بلکه از هر نوع تفصیل و توضیحی در این باره خودداری نموده‌اند و طبری و ابن اثیر پس از چند جمله درباره مصر ناگاه می‌گویند (مسلمانان بابلیون را فتح کردند) و بعد از فتح بابلیون به جنگ مسلمانان در عین‌شمس اشاره می‌کنند که در این ترتیب از لحاظ جغرافیایی امکان ندارد و ابوالفداء در این مسائل به کلی سکوت کرده است.