سپاه اسلام در جنگ قادسیه
و یک هزار و چهار صد صحابی که در رکاب رسولالله جبه غزوهها رفتهاند در این سپاه شرکت دارند که هفتاد [۸۷۱]و چند تن از آنها از صحابیهای بدر و سی صد [۸۷۲]و چند تن از صحابیهای بیعت رضوان [۸۷۳]و سی صد نفر از صحابیهایی که در فتح مکه [۸۷۴]در خدمت پیامبر جبودهاند و هفت صد تن [۸۷۵]هم از فرزندان صحابیهای بزرگوار هستند و بقیه از تابعین [۸۷۶]میباشند.
۲ـ امیرالمؤمنینسعمر بن خطابسرا از محل اقامت خویش در جوار روضه رسولالله جتا قادسیه شش صد [۸۷۷]و دوازده کیلومتر، به وسیله رفت و برگشت شتر سواران تندرو بیابانپیما، یک خط خبرگیری و پیامرسانی را با ستاد فرماندهی سپاه اسلام در قادسیه برقرار کرده است و شب و روز با سعد بن وقاص، فرمانده سپاه، در حال تماس است و مرتب به سعد و بقیه فرماندهان و سپاهیان تذکر میدهد که: «قادسیه دروازه عبور اسلام و نور و هدایت آسمانی به همه ایران و به تمام آسیا است در صورتی که در این جنگ پیروز شوید به زودی ایران و سپس تمام قاره آسیا را به زیر پرچم اسلام در میآورید و در این راه چه شهید بشوید و چه زنده بمایند طبق وعدههای تخلفناپذیر خدا، به رضای خدا و پیامبر جو بهشت جاودانه نائل خواهید شد و سعی کنید در تمام ساعات شب و روز ترنم آیههای جهاد و ندای وعدههای تخلفناپذیر خدا بر زبان قاریان قرآن در فضای سپاه اسلام طنینانداز گردد».
۳ـ امیرالمؤمنینسبا این که به پیروزی حق بر باطل و به پیروزی سپاه اسلام بر سپاه مغرور ایران ایمان کامل دارد با این حال طبق فرمان خدا و روش رسول الله جاز هر نوع محکمکاری و استفاده از وسائل پیروزی و به کارگیری تاکتیکهای جنگی به حد کافی به سپاه اسلام پیام میفرستد و چند روز قبل از آغاز جنگ با استفاده از نقشه جغرافیای منطقه جنگ که سعد برای او [۸۷۸]فرستاده است، موقعیت استراتژی سپاه اسلام را طوری تعیین کرده است که پشت سپاه تپهها و کوههای مرتفعی هستند و در این سوی فرات مستقر و سپاه دشمن در دامن همان کوهها و پشت به فرات و بیابان میباشند
[۸۷۱]ـ الکامل، این اثیر، ج۲، ص۴۵۲ و ۴۵۳، و الفتوحات الاسلامیه، ص۹۵ و البدایه و النهایه، ابوالفداء، ج۷، ص۳۷. [۸۷۲]ـ همان [۸۷۳]ـ همان [۸۷۴]ـ همان [۸۷۵]ـ همان [۸۷۶]ـ همان [۸۷۷]ـ الفاروق، شبلی نعمانی، فاصله بین قادسیه و مدینه را هجده منزل نوشته و با این حساب این فاصله یک صد و چهل و چهار فرسخ یا هشت صد و شصت و چهار کیلومتر میشود. [۸۷۸]ـ البدایه و النهایه، ج۷، ص۳۷، و الفاروق، شبلی نعمانی، ج۱، ص۱۱۸ و ص۱۲۰، شبلی نعمانی، در همین صفحه نوشته که فاروق اعظمسدر زمان جاهلیت این اماکن را دیده بود.