گزارش فتح اسکندریه به امیرالمؤمنینس
فرمانده کل سپاه، عمرو بن عاص، معاویه بن خُدیج [۱۵۷۶]را همراه نامه کوتاهی به خدمت میفرستد و او را از آزاد کردن شهر اسکندریه خبردار مینماید. معاویه هنگام چاشتگاه به مدینه میرسد و شتر خود را بر در مسجد میخواباند و به خیال این که امیرالمؤمنینسدر حال استراحت است [۱۵۷۷]بر در منزل امیرالمؤمنینسبه انتظار بیرون آمدن او مینشیند و یک خدمتکار زن به امیرالمؤمنینسمیگوید مردی بر در نشسته است شاید با تو کاری داشته باشد امیرالمؤمنینسفوراً بیرون آمده و بعد از احوالپرسی به معاویه میگوید: «تو که حامل نامه هستی چرا این جا نشستهای [۱۵۷۸]» معاویه میگوید: «خیال کردم امیرالمؤمنینسدر حال استراحت است و نمیخواستم مزاحم بشوم [۱۵۷۹]» امیرالمؤمنینسدر حالی که با قهر و عصبانیت به قیافه معاویه چشم دوخته و احساس کرده است که این فرد سپاهی تحت تأثیر فرهنگ دیوانسالاری و اشرافیت رومیها قرار گرفته است ناگاه بر سر معاویه فریاد میکشد:
[۱۵۷۶]ـ فتوح البلدان بلاذری، ص۲۲۲. [۱۵۷۷]ـ اخبار عمر، ص۳۱۲ به نقل از خطط مقرزی، ج۱، ص۱۶۶ و ریاض النضره، ج۲، ص۵۲ و حیاة عمر، شبلی، ص۳۳۹ و الفاروق عمر، ج۲، ص۲۲۴. [۱۵۷۸]ـ همان [۱۵۷۹]ـ همان