در جبهه شمال (شام)
در سال چهاردهم هجری [۸۰۷]در همان روزها و ماههایی که سپاه اسلام در جبهه شرق (عراق) به فرماندهی ابوعبید ثقفی و مثنی در حال پیشروی است در جبهه شمال نیز سپاه اسلام به فرماندهی ابوعبیده جراح در حال پیشروی میباشد، و اینک بیستم ربیعالثانی سال چهاردهم هجری است که به فرمانده کل سپاه اسلام در جبهه شمال (ابوعبیده) گزارش رسیده است که سپاه عظیم روم در محل (فحل) مستقر گردیده، و اهل (حمص [۸۰۸]نیز به یاری دمشق شتافتهاند و نظر به حساسیت موقع و پیچیدگی شرایط بلافاصله طی نامهای از امیرالمؤمنینسکسب تکلیف میکند که (برای توزیع سپاه اسلام چه نقشهای را پیاده کند و به کدام محل قبل از دیگری حمله کند [۸۰۹]؟) امیرالمؤمنینسدر پاسخ نامه به او دستور میدهد: «دمشق مرکز قدرت و تصمیمگیری شام است و قبل از هر جای دیگر به دمشق حمله کنید. و چند ستون افراد جنگجو را بر سر راه (فحل، دمشق) مستقر نمایید تا سپاه روم را سرگرم کنند و از اعزام نیرو به دمشق جلوگیری به عمل آورند، و پس از سقوط دمشق به فحل حمله کنید و پس از سقوط فحل تو به همراه خالد رهسپار (حمص) شوید و شرحبیل و عمرو بن عاص را به سوی فلسطین و بخشهای دیگر اردن روانه نمایید [۸۱۰]».
ابوعبیده این نقشه شگفتانگیز جنگی را به کار بست و همراه خالد و عمرو بن عاص از سه طرف شهر دمشق را در حلقه محاصره سپاه اسلام قرار دادند و با استفاده از منجنیق (سنگافکن) و انداخت صخرههای عظیم از بالای دیوارهای بلند حصار شهر، رعب و هراسی را در دل مردم ایجاد نمودند اما استحکامات دیوار و برج و باروها و بستن دروازهها مانع نفوذ سپاه اسلام به داخل شهر گردید. و محاصره شهر هفتاد روز طول کشید [۸۱۱]تا در قلب یکی از شبهای تاریک قهرمان اسطورهساز عرب (خالد بن ولید) به وسیله نردبانی از کمندها و طناب و قلاب به بالای دیورا میرسد و همکاران تاکتیکی خود (قعقاع) و (مذعور) را نیز با کمندها بالا کشید و به وسیله همین کمندها و قلابها از دیوار بلند شهر به داخل سرازیر میشوند و نگهبانان دروازهها را سریعاً به قتل میرسانند و دروازه بزرگ شهر را باز کرده و با ندای الله اکبر سپاه تحت فرمان خالد به داخل شهر کشیده میشوند و بلافاصله دروازههای دیگر را باز کرده و سپاه تحت فرمان ابوعبیده و عمرو بن عاص در میان طنین تکبیرها وارد شهر میشوند. و در قلب این شب تاریک آتش جنگ در بین سپاهیان اسلام و در بین نیروهای مسلح روم به شدت مشتعل میگردد، و پس از آن که نیمی از شهر بر اثر اعمال قدرت در تصرف سپاه اسلام قرار میگیرد نیم دیگر شهر از فرمانده کل سپاه ابوعبیده درخواست امان کرده و بدون خونریزی تسلیم میگردد [۸۱۲]،
[۸۰۷]ـ الفاروق، شبلی نعمانی، ج۱، ص۱۶۶. [۸۰۸]ـ حمص به کسر اول و سکون دوم شهر معروفی که دارای حصار و قلعه و استحکامات نظامی بوده و ابوعبیده ابن الجراح آن را فتح نمود و با مردم آن شهر بر مبنای پرداخت جزیه (یک صد و هفتاد هزار دینار) صلح نمود، معجم البلدان، ج۲، ص۳۰۲. [۸۰۹]ـ الفاروق، شبلی نعمانی، ج۱، ص۱۶۶. [۸۱۰]ـ حیاة عمر، شبلی، ص۱۰۸ و کامل ابن اثیر، ج۲، ص۴۲۷ و الفتوحات الاسلامیه، ص۴۶ و تاریخ طبری، ج۴، ص۱۵۸۰. [۸۱۱]ـ تایخ طبری، ج۴، ص۱۵۸۱، و کامل ابن اثیر، ج۲، ص۴۲۸. [۸۱۲]ـ تایخ طبری، ج۴، ص۱۵۸۱، و کامل ابن اثیر، ج۲، ص۴۲۸.