باب الابواب
شهر بندری [۱۸۰۶]دربند که عرب آن را (باب الابواب) نامیدند و در غرب دریای خزر و در شمال شهر باکوی فعلی قرار داشت و به علت نزدیکی به شیروان آن را بندر شیروان هم میگفتند و این شهر بندری هم از لحاظ نظامی و هم از لحاظ اقتصادی دارای اهمیت بسزایی بود [۱۸۰۷]به همین جهت پس از آزاد کردن آذربایجان فاروق به بُکَیر نوشت که همراه سپاه خود برای آزاد کردن این شهر بشتابد [۱۸۰۸]و سپاه عظیمی را به امداد او و به فرماندهی سراقه و عبدالرحمن بن ربیعه و حذیفهبن اسید به آن منطقه اعزام داشت [۱۸۰۹]و محض احتیاط حبیببن مسلمه را نیز همراه سپاهی از پادگان جزیره به آن منطقه فرستاد وقتی سپاه امدادی به محل رسید که بگیر فرسنگها از محل باکوی فعلی به سوی دربند پیشرفته بود و در مقابل این شهر بندری مستقر شده بود و پس از وصول نیروی امدادی سراقه فرمانده کل سپاه نیروها را تنظیم و عبدالرحمنبن ربیعه [۱۸۱۰]را همراه سپاه خود بحوالی شهر فرستاد و فرمانروای منطقه که یک ایرانی به نام (شهربراز) بود و مردم منطقه از او ناراضی بودند از سپاه اسلام درخواست صلح کرد و به عبدالرحمنبن ربیع گفت: «من از مردم قبج و ارمنستان ناراضی هستم و حاضرم دوش به دوست سپاهیان اسلام با آنها بجنگم به شرط اینکه [۱۸۱۱]سپاه من از پرداخت جزیه معاف باشد» عبدالرحمن گفت: بالاتر از من مرد دیگری است و او را به نزد سراقه فرستاد و سراقه با پیشنهاد او موافقت کرد و سپس با موافقت امیرالمومنین این قرارداد عمومی اعلان گردید که هر کسی همراه سپاه اسلام با دشمنان بجنگد از پرداخت جزیه معاف و هر سپاهی در منزل خود بماند باید جزیه را پرداخت نماید [۱۸۱۲]. سراقه پس از تصرف شهر دربند به همکاری شهربراز و سپاهیان او ارمینه (ارمنستان) را نیز به تصرف سپاه اسلام درآورد و از طرف سراقه اماننامه زیر بر مبنای پرداخت جزیه به شهر براز و اهالی ارمنستان داده شد.
«و این اماننامهای است که سراقهبن عمر کارگزار امیرالمومنین عمربنخطاب [۱۸۱۳]به شهربراز و ساکنان ارمینیه میدهد و این اماننامه شامل مردان بابالابواب و ارمینیه [۱۸۱۴]از شهری و روستایی است و جان و مال و دین همه آنها در امان است و در این مناطق هر کس همراه سپاه اسلام با دشمنان بجنگد از پرداخت جزیه معاف [۱۸۱۵]است و هر کس در منزل خود بماند باید سالیانه به سپاه اسلام جزیه پرداخت نماید. نویسنده امان نامه: مرضیبن مقرن و شاهدان: بکیربن عبدالله و عبدالرحمن بن ربیعه و سلمان بن ربیعه [۱۸۱۶].»
سُراقه پس از آزاد کردن منطقه دربند و ارمنستان [۱۸۱۷]حبیب بن مسلمه را همراه سپاه خود به سوی شهر تفلیس [۱۸۱۸]و حذیفه بن اسید را به سوی قلعه معروف (اللان) اعزام داشت [۱۸۱۹]. فاروق در مدینه از شنیدن اعزام این چند سپاه به مناطق نامبرده نگران گردید و بیم آن را داشت که پراکندگی سپاه اسلام در آن مناطق دور از مرکز [۱۸۲۰]موجب شکست آنها گردد و بعد از آنکه آن مناطق به مقررات عدالت اسلامی خوشبین شدند و به دین اسلام رو آوردند سراقه [۱۸۲۱]فرمانده کل سپاه اسلام وفات کرد و عبدالرحمنبن ربیعه را جانشین خود نمود [۱۸۲۲]و وقتی این خبر به اطلاع فاروق رسید آن را تایید کرد و طی فرمانی به او دستور داد که همراه سپاه اسلام برای آزاد کردن منطقه ترکنشین در شمال قفقاز و نزدیک به مرزهای آسیا و اروپا بشتابد. عبدالرحمن همراه سپاه اسلام از منطقه دربند [۱۸۲۳]گذشت و خود را به منطقه ترک نشین (بلنجر) رسانید و در عمق خاک بلنجر تا دویست فرسخ و وصول به (بیضا) پیشرفت نمود و بدون برخورد نظامی آن مناطق را به زیر پرچم اسلام درآورد [۱۸۲۴].
[۱۸۰۶] فرهنگ عمید تاریخ و جغرافیا در کلمه قفقاز (قفقازیه) که سلسله جبال قفقاز نیز در این منطقه است. (CauCase- CauCasie) [۱۸۰۷] همان [۱۸۰۸] معجمالبلدان یاقوت حموی (باب الالبواب). [۱۸۰۹] البدایه و النهایه، ج ۷، ص ۱۲۳ و الکامل، ج ۳، ص ۲۸ و ۲۹ و ۳۰ و تاریخ طبری، ج ۵، ص ۱۹۸۲. [۱۸۱۰] الکامل، ج ۳،ص ۲۸، در الکامل نام آن ایرانی شهریار بوده است و البدایه و النهایه، ج ۷، ص ۱۲۳ و طبری، ج ۵، ص ۱۹۸۲. در معجمالبلدان یاقوت حموی به جای عبدالرحمن بن ربیعه، سلمانبن ربیعه را نوشته است و بعد ازچندین سطر مانند بقیه مورخین عبدالرحمن گفته است و ظاهراًحرف دومی درست است. [۱۸۱۱] همان [۱۸۱۲] مرجع سابق [۱۸۱۳] این امان نامه در تاریخ طبری، ج ۵ ص ۱۹۸۳ نقل گردیده. [۱۸۱۴] مرجع سابق. [۱۸۱۵] مرجع سابق [۱۸۱۶] مرجع سابق [۱۸۱۷] الکامل، ج ۳، ص ۲۹ و تاریخ طبری، ج ۵، ص ۱۹۸۴ و البدایه و النهایه، ج ۷، ص ۱۲۳ و الفتوحات الاسلامیه، ص ۱۵۲. [۱۸۱۸] مرجع سابق [۱۸۱۹] مرجع سابق [۱۸۲۰] مرجع سابق [۱۸۲۱] الکامل، ج ۳، ص ۲۹ و تاریخ طبری، ج ۵، ص ۱۹۸۴. [۱۸۲۲] مرجع سابق [۱۸۲۳] بامداد اسلام، زرینکحوب، ص ۹۵. [۱۸۲۴] الکامل، ج ۳، ص ۲۹ و تاریخ طبری، ج ۵، ص