سیمای صادق فاروق اعظم عمر بن خطاب رضی الله عنه

فهرست کتاب

فرازهایی از درک و فراست حیرت‌انگیز فاروقس

فرازهایی از درک و فراست حیرت‌انگیز فاروقس

۱ـ روزی مرد خوش‌قیافه و خوش‌رویی از کنار فاروقسگذشت [۳۰۱۵]و فاروقسپس از دقت در قیافه و حرکات او به حاضرین گفت: «این مرد در دوران جاهلیت کارش کاهنی و غیب‌گویی بوده است» حاضرین وقتی تحقیق کردند دیدند استنباط فاروقسکاملاً صحیح [۳۰۱۶]بوده است.

۲ـ روزی فاروقسدر میان جمعی نشسته بود و از دور با دقت تمام به مردی نگاه می‌کرد که از پشت کوهی به سوی آن‌ها می‌آمد [۳۰۱۷]و به مجلس آن‌ها نزدیک شد فاروقسبه حاضرین گفت: «بدانید این مرد پسری را از دست داده و در ساعتی قبل در پشت این کوه آن را دفن کرده و اشعاری را نیز در مرثیه او سروده است و اگر شما از او بخواهید همین اشعار را هم برای شما می‌خواند» و وقتی آن مرد نزدیک‌تر شد و وارد مجلس گردید فاروقساز او احوال‌پرسی کرد و حاضرین دیدند جریان همان طوری که فاروقساستنباط کرده بود کاملاً درست [۳۰۱۸]بود آن گاه فاروقسگفت: اشعاری را که در مرثیه فرزندت سروده‌ای برای ما بخوانید. آن مرد عرب در نهایت تعجب گفت: چه طور می‌دانی که من اشعاری در این زمینه سروده‌ام؟ به خدا تا حال این اشعار را برای کسی نخوانده‌ام [۳۰۱۹]و فقط در فکر و ذهنم آن‌ها را تنظیم کرده‌ام!! آن گاه مرد صحرانشین اشعاری که به تازگی سروده بود برای آن‌ها خواند و در خاتمه قصیده دو شعر بودند که ترجمه آن‌ها چنین بود: «سپاس خدایی را که نه در حاکمیت و نه در حکم قضا و قدرش شریکی ندارد. اوست که مرگ را [۳۰۲۰]سرنوشت همه انسان‌ها قرار داده که هیچ کس نمی‌تواند بر عمر خویش بیفزاید» و فاروقساز شنیدن این اشعار به حدی گریست که ریشش خیسس گردید، سپس به مرد صحرانشین گفت: «تو راست گفته‌ای و حقیقت همین [۳۰۲۱]است».

۳ـ فاروقسمخفیانه [۳۰۲۲]به جُبیر گفت تصمیم دارم تو را به جای مُغیره استاندار عراق قرار دهم ولی این مطلب را با هیچ کس به میان نیاورید و از آن طرف مغیره از برخی قراین احساس کرده بود، که ممکن است چنین تعویضی به وجود آید، و برای تحقیق این جریان به یکی از دوستانش متوسل شد که همسرش در امر خبرچینی مهارت زیادی داشت، و همان زن خود را به همسر جبیر [۳۰۲۳]رسانید و به او گفت: شوهرت به کجا مسافرت می‌کند در جواب گفت: «برای انجام دادن عمره مسافرت می‌کند. آن زن با تبسم مسخره‌آمیزی گفت: «نه این طور نیست و معلوم می‌شود شوهرت آن قدر تو را دوست نمی‌دارد که مقصد سفرهایش را به درستی به تو بگوید و معمولاً شوهرانی که ارزشی برای همسران خود قائل نیستند همیشه این طور رفتار می‌کنند» همسر جبیر ساعت‌هایی را در هیجان و نگرانی به سر برد و وقتی جبیر به منزل [۳۰۲۴]آمد این قدر از او گله کرد و سر به سر او گذاشت که جبیر ناچار راز نهفته خود را به او گفت و به او دستور داد که به کسی نگوید ولی پس از چند لحظه همسر جبیر خود را به همان زن رسانید [۳۰۲۵]و مطلب را با او در میان نهاد و به او گفت: «دیدی شوهرم چه قدر مرا دوست دارد و هیچ رازی را از من پوشیده نمی‌کند!» آن زن نیز فوراً جریان را به شوهرش و او هم مخفیانه به مغیره گزارش کرد و روزی که مغیره از عراق برای گزارش کارهایش به حضور فاروقسآمد، قبل از هر چیز به فاروقسگفت: «حسن تدبیر امیرالمؤمنینسرا، که جبیر را به جای من انتصاب می‌کنند تبریک عرض می‌کنم، بسیار مبارک است» فاروق س [۳۰۲۶]بدون این که از فاش شدن این سر نهفته شگفت‌زده بشود به مغیره گفت: «تو این مطلب را از فلانی و او از همسرش و همسرش از همسر جبیر و همسر جبیر از جبیر شنیده است و تو را به خدا سوگند می‌دهم که اگر چنین نبوده بگویید، و مغیره که از این درک و فراست فوق‌العاده در حیرت فرو رفته بود که در مقابل فراست او گویی تمام فاصله‌ها و دیوارها و پرده‌ها از بین رفته و سلسله منظم این جریان را بچشیم خود دیده [۳۰۲۷]است در جواب به فاروقسگفت: «به خدا آن چه تو استنباط کرده‌ای عین واقعیت است».

۴ـ در زمان پیامبر جو چند روز بعد از غزوه بدر، روزی عُمَیر بن وَهْب از مکه به مدینه آمد و جمع زیادی از مسلمانان به دور او جمع شدند و کسی چیزی را فکر نمی‌کرد، اما همین که فاروقساو را دید [۳۰۲۸]و در رنگ و صدا و حرکات او تعمق نمود، زیرگوشی به یکی از همراهانش گفت: «عُمَیر دشمن خدا سوء قصدی دارد و مأمور ترور پیامبر خداست ج» و بلافاصله به محضر پیامبر جشتافت و حدس و پیش‌بینی خود را با پیامبر جدر میان نهاد و فوراً به سوی عمیر برگشت و حمایل شمشیرش را در دست گرفت و به عنوان یک فرد متهم او را پیش پیامبر جآورد و پیامبر جعمیر را دقیقاً بازجویی کرد و وقتی عمیر در اثنای بازجویی در چند نقطه به بن‌بست رسید ناچار گردید که به سوء قصد و توطئه ترور پیامبر جصریحاً اعتراف کند [۳۰۲۹]، اما چون مسلمان شدن خود را اعلام کرد و از این سوء قصد اظهار ندامت نمود از مجازات معاف گردید [۳۰۳۰].

و فاروقسدر پرتو همین هوش و درک و فراست حیرت‌انگیز بود که توانست در پشت دورترین مرزها، نقاط ضعف ارتش‌های دشمن و حتی اسرار نهفته و تصورات درونی امپراتورها را درک کند، و توانست تاکتیک‌هایی را به کار گیرد، که در یک زمان و با نیروی بسیار کم، شاهنشاهی ایران و امپراتوری روم را به زانو درآورد، و هم چنین توانست در داخل جهان اسلام، در پشت دیوارهای صخیم و پرده‌های ستبر بر جریان‌های نهفته آگاه و در پشت تمام ظواهر آراسته روحیه‌های ضعیف و قوی و ویژگی‌های درونی اشخاص را تشخیص و با انتخاب پرقدرت‌ترین رجال زمان خود، و با یک تازیانه‌ای که در دست گرفته بود، توانست چرخ‌های اداره حکومت خود را در دو قاره عظیم آسیا و آفریقا بر محور قرآن و حدیث به گردش درآورد و بدیهی است کسی که توانست در پرتو هوش و درک و فراست حیرت‌انگیز خویش این همه اسرار پشت مرزها و اسرار پشت پرده‌ها و دیوارها و ویژگی‌های درون انسان‌ها را در داخل و خارج اسلام درک کند، بدون تردید می‌توانست معانی نهفته پشت الفاظ و کلمه‌های آیه‌ها و احادیث را، که به زبان مادری او بحث می‌کنند به طور کامل درک نماید و دامنه آگاهی و اطلاعاتش از احکام دین به اوج خود برسد، بنابراین امکان ندارد فاروقساز حکمی از احکام دین، خواه احکام اولیه و خواه [۳۰۳۱]احکام ثانویه، ناآگاه و بی‌اطلاع بوده باشد، مخصوصاً احکامی که قرآن و حدیث به طور صریح آن‌ها را بیان کرده‌اند و این احتمال نیز که فاروقسحکمی از احکام دین را به درستی درک کرده اما عمداً آن را تغییر داده و خلاف آن را به مردم دستور داده است به هیچ وجه امکان ندارد و با واقعیت پارسایی و زهد و شدت تمسک فاروقسبه قرآن و سنت رسول‌الله جکه در صفحات سابق با اسناد و مدارک تاریخی آن‌ها را بیان کردیم و هم چنین با تضرع و زاری فاروقساز ترس خدا و با واقعیت نهایت عبادت فاروقس(از نماز و روزه گرفته تا حج و صدقه و غیره) که اسناد و مدارک آن‌ها را در صفحات آینده نشان می‌دهیم به کلی در تضاد است.

[۳۰۱۵]ـ عبقریات، عقاد، ص۴۸۲ و صحیح بخاری، ج۴، ص۲۴۳، به نقل اخبار عمر، ص۳۸۸. [۳۰۱۶]ـ همان [۳۰۱۷]ـ الریاض النضره، ج۲، ص۱۳، به نقل اخبار عمر، ص۳۸۷. [۳۰۱۸]ـ الریاض النضره، ج۲، ص۱۳، به نقل اخبار عمر، ص۳۸۷. [۳۰۱۹]ـ همان [۳۰۲۰]ـ همان [۳۰۲۱]ـ همان [۳۰۲۲]ـ عبقریات، عقاد، ص۵۰۵. [۳۰۲۳]ـ عبقریات، عقاد، ص۵۰۵. [۳۰۲۴]ـ همان [۳۰۲۵]ـ همان [۳۰۲۶]ـ همان [۳۰۲۷]ـ عبقریات، عقاد، ص۵۰۵. [۳۰۲۸]ـ عبقریات، عقاد، ص۴۸۳ و طبری، ج۳، ص۹۹۰ و ابن هشام، ج۲، ص۵۷. [۳۰۲۹]ـ همان [۳۰۳۰]ـ همان [۳۰۳۱]ـ منظور از احکام اولیه احکامی است که از صراحت آیه‌ها و احادیث اسفاده می‌شوند و منظور از احکام ثانویه احکامی است که از راه تعمق در آیه‌ها و در احادیث استنباط می‌گردند.