سیمای صادق فاروق اعظم عمر بن خطاب رضی الله عنه

فهرست کتاب

جایی که تازیانه و شمشیر فاروقسبه کار می‌افتادند

جایی که تازیانه و شمشیر فاروقسبه کار می‌افتادند

فاروقسدر عین این که به خاطر فرود آوردن یک تازیانه که مجوز شرعی نداشت متأثر می‌گردید و اصرار داشت که قصاص آن تازیانه از او گرفته شود، در شرایطی که ستمگری به ناموس و حیثیت کسی تجاوز می‌کرد و می‌خواست دامن پاک کسی را به زور آلوده نماید، در مقابل مقدمات عمل سیل تازیانه‌ها به راه می‌افتاد و اگر عمل زشتی هم انجام می‌گرفت شمشیر هم به کار می‌افتاد و فرد متجاوز به شدت مضروب و در صورت انجام دادن عمل زشت کشته می‌شد و فاروقسنه متأثر می‌شد و نه عذرخواهی می‌کرد و نه در بارگاه خدا خود را مقصر می‌دانست و اینک چند نمونه از مواردی که بدون ترحم تازیانه و گاهی شمشیر فاروقسبه کار می‌افتاد.

۱ـ ابوسیاره [۲۸۱۵]، از بیماران اخلاقی چشم طمع به زن زیبای ابوجُنْدَب دوخته بود، و بعد از آن که چندین مرتبه این زن پاکدامن با خشونت و تندی پاسخ ابوسیاره را داده بود و باز دست‌بردار نبود، همین موضوع را با همسر خود به میان آورد [۲۸۱۶]، و هر دو توافق کردند که او را به دام انداخته و باید دیگران نیز تنبیه کنند و در ساعتی از روز که ابوجندب خود را در گوش‌های مخفی کرده بود همسرش وعده ملاقات به ابوسیاره داد، و وقتی ابوسیاره در نهایت خوشحالی وارد منزل گردید آن زن به او گفت: آیا تو هرگز از من حرفی شنیده‌ای یا حرکاتی را مشاهده کرده‌ای که من تمایلی به تو داشته باشم [۲۸۱۷]؟ ابوسیاره گفت: نه هرگز چنین چیزی نبوده ولی به حدی عاشق تو شده‌ام که به هیچ وجه از تو دست برنمی‌دارم، در این هنگام خون غیرت عربی در رگ‌های شوهرش که در گوش‌های خود را مخفی کرده بود به جوش آمد و از گوشه بیرون جست [۲۸۱۸]و با چوب و چماق و لگد این قدر به ابوسیاره زد که همسرش خیال کرد می‌میرد [۲۸۱۹]و با عجله خود را به برادر شوهرش رساند و آمد و ابوسیاره را زخمی و کوفته از زیر دست او بیرون آورد و پس از مدتی این جریان به فاروقسگزارش گردید و فاروقسدر عین این که این شوهر را از همه این ضربت‌ها معاف [۲۸۲۰]و او را نیز تحسین کرد، ابوسیاره را نیز یک صد تازیانه [۲۸۲۱]زد.

۲ـ به فاروقسگزارش رسید که یک جوان یهودی [۲۸۲۲]را کشته‌اند و لاشه او را در پس کوچه‌ای انداخته‌اند، فاروقسبالای منبر مردم را به خدا [۲۸۲۳]سوگند داد که هر کس از این جریان چیزی می‌داند به من بگوید، جوانی پیش آمد و جریان را این طور شرح داد: «من و فلانی دوست صمیمی یکدیگر هستیم و وقتی به جبهه جهاد اسلامی رفت به من توصیه کرد که از زن و منزلش مواظبت کنم و شب گذشته در تاریکی شب و در حالی که باد شدیدی می‌وزید به منزل آن دوستم رفتم و مشاهده کردم چراغ روشن [۲۸۲۴]است و این جوان یهودی با همسر دوستم نشسته و این جملات را هذیان می‌کند:

«بگذار پیشانی اسلام به وسیله من غبارآلود [۲۸۲۵]باشد که من یک شب تمام را با همسر یک مجاهد گذرانده‌ام [۲۸۲۶]، شبی را بر سینه او می‌گذراندم که اندام‌هایش چنین بود و چنان ...» و من بعد از شنیدن اعتراف بلافاصله به او حمله کردم و با شمشیر او را کشتم و لاشه‌اش را به این پس‌کوچه انداختم. فاروقسگفت: «دستت درد نکند = لا یقْطَعِ [۲۸۲۷]اللهُ یدَكَ»و این یهودی متجاوز را مَهدورالدم اعلام نمود [۲۸۲۸].

۳ـ مردی در یک جای خلوت دختری را دید و چشم طمع به او دوخت و دختر را گرفت و می‌خواست با زور و فشار به او تجاوز کند [۲۸۲۹]و آن دختر در حال مبارزه و رهایی خویش سنگ نوک‌تیزی برداشت و از تهی‌گاه او بر جگرش زد و او را کشت [۲۸۳۰]و وقتی خانواده آن مرد برای شکایت و گرفتن دیه به فاروقسمراجعه کردند فاروقسگفت: «ذلكَ قتیلُ الله لا یوَدّی اَبَداً= این مرد را به خاطر رضای خدا به قتل رسانیده‌اند و ابداً دیه [۲۸۳۱]ندارد».

۴ـ نخستین کسی که در اسلام جنایت‌کارانی را به دار آویخت فاروقسبود [۲۸۳۲]، ام وَرَقه زن صحابی و پرهیزگار انصاری بود، که فاروقسهرگاه به دیدن او می‌رفت به یاران خود می‌گفت: بیایید به دیدن زنی برویم که شهید [۲۸۳۳]است و از هیچ احترام و اکرامی نسبت به این زن صحابی دریغ [۲۸۳۴]نمی‌کرد و وقتی غلام و [۲۸۳۵]کنیزش این زن بزرگوار صحابی را به قتل رسانیدند و جرم آن‌ها آشکار گردید فاروقسهمین غلام و کنیز را برای عبرت دیگران به دار کشید [۲۸۳۶]و هر دو را بالای دار به قتل رسانید.

۵ـ فاروقسطی یک [۲۸۳۷]فرمان مؤکد در تمام جهان اسلام دستور داد که هر شاعری در توصیف زنان و خواهران و دختران مردم شعری بگوید او را تازیانه بزنند [۲۸۳۸]و نگذارند احدی حتی با حرف و کلمه نیز به حیثیت و آبروی دیگران تجاوز کند.

[۲۸۱۵]ـ روضه المحبین، ص۳۲۴، به نقل اخبار عمر، ص۱۹۶. [۲۸۱۶]ـ همان [۲۸۱۷]ـ همان [۲۸۱۸]ـ همان [۲۸۱۹]ـ همان [۲۸۲۰]ـ روضه المحبین، ص۳۲۴، به نقل اخبار عمر، ص۱۹۶. [۲۸۲۱]ـ همان [۲۸۲۲]ـ عیون الاخبار، ج۴، ص۱۱۶ و روضه المحبین، ص۳۲۴. [۲۸۲۳]ـ همان [۲۸۲۴]ـ همان [۲۸۲۵]ـ همان [۲۸۲۶]ـ عیون الاخبار، ج۴، ص۱۱۶ و روضه المحبین، ص۳۲۴، به نقل اخبار عمر، ص۱۹۴. [۲۸۲۷]ـ عیون الاخبار، ج۴، ص۱۱۶ و روضه المحبین، ص۳۲۴، به نقل اخبار عمر، ص۱۹۴. [۲۸۲۸]ـ همان [۲۸۲۹]ـ ابن الجوزی، ص۶۸ و روضه المحبین، ص۳۲۴. [۲۸۳۰]ـ همان [۲۸۳۱]ـ همان [۲۸۳۲]ـ اعلام النبوه، ص۷۴ و الاصابه، ص۵۰۵. [۲۸۳۳]ـ همان [۲۸۳۴]ـ اعلام النبوه، ص۷۴ و الاصابه،ج۴، ص۵۰۵، به نقل اخبار عمر، ص۲۱۵. توجه: غلام و کنیز این زن صحابی، این زن صحابی را در یک توطئه به قتل رسانیده بودند. [۲۸۳۵]ـ همان [۲۸۳۶]ـ همان [۲۸۳۷]ـ التاج فی اخلاق الملوک هامش، ص۴۴، به نقل اخبار عمر، ص۲۷۵. [۲۸۳۸]ـ همان