۱۰ـ درباره اهداف زندگی
وَاَنْشَدَ رَجُلٌ عُمَرَ بنَ خَطّابِ قَوْلَ طُرْفَهَ فَلَوْلاَ ثَلثٌ هُنَّ مِنْ الخ فَقالَ عُمَرِ: لَوْ لا اَنْ اَسیرَ في سَبیل اللِه وَ اَضَعَ جَبْهَتی للهِ وَ اُجالِسَ اَهْلَ العِلْمِ لَم اُبالِ اَنْ اَكُونَ قَدْمِتُّ.
«وَلَوْ لا ثَلثٌ هُنَّ مِنْ عیشَهِ الفَتی
وَجَدَّكَ لَمْ اَحْفِلْ مَتی قامَ عُوَّدی
فَمِنْهُنَّ سَـبْقُ العاذِلاتِ بِـشَربَهٍ
كُمَیتٍ مَتی ما تُعْلَ بِالماءِ تُزْبَدِ
وَ كَرّی اِذا نادی المُضافُ مُجَنَّبـاً
كَسید الغَضی تَبَّهْتَهُ المُتَوَّرِدِ
وَ تَقْصیرُ یوْمِ الدَّجْنُ وَ الدَّجْنُ مُعْجِبٌ
بِبَهْكَنَهٍ تَحْتَ الطَّرافِ اُلمُعَمَّدِر»
«لَو لا اَنْ اَسیرَ في سَبیلِ اللهِ وَ اَضَعَ جَبْهَتی الخ».[۳۵۶۷]
۱۱۳ـ مردی اشعار طرفه را (اگر سه امر نبودند ....) برای عمرسخواند:
«در زندگی جوانمردی اگر سه مطلب زیر وجود نمیداشتند، قسم به پدر بزرگت، بیاعتنا میبودم که عیادت کنندگانم برخیزید یکی این که از رقبای خویش پیشدستی کنم در آشامیدن مشروبی سرخ رنگ هر گاه با آب شکسته شود کف کند و دیگر این که به هنگام فریاد یک پناهنده، سمند بادپایی را به سوی او برگردانم که در سرعت مانند گرگ پریده از بیشه به آبی حمله کند و آخرش کوتاه کردن یک روز بارانی که بارانش شدید باشد با همنشینی وعشقبازی .............».
و عمرسدر مقابل گفت: «اگر این سه مطلب در زندگی من وجود نمیداشتند اول جهاد و پیشرفت در جنگهای رهاییبخش اسلام و دوم این که پیشانی را بر خاک برای خدا بگذارم و سوم در مجالس اهل علم و معرفت بنشینم هیچ اعتنایی نمیکردم که مرگم فرا رسد و بمیرم».
نتیجه: مقایسه نظر این دو چهره درخشان عرب درباره اهداف زندگی یکی قبل از اسلام و دیجری بعد از اسلام نشان میدهد: که دین آسمانی چه تحول عظیمی را در افکار و روحیهها به وجود آورده است، و از چه کسانی چه کسانی را ساخته و از راه تکامل و انسانسازی افرادی را از کجا به کجا برده است، عمرسقبل از اسلام همان نظر طرفه را داشت و این اسلام و قرآن بود که چنین اهداف متعالی را در قلب او به وجود آورد و تلاش او در راه جهانشمولی اسلامی و گسترش عدالت اجتماعی در جهان چنان شکوه و عظمتی به او بخشید که بعد از چهارده قرن هنوز نام او بر پیشانی روزگار میدرخشد و ندای قصار کلماتش بر بلندای بام افکار دانشمندان طنینانداز است.
درود و رحمت خدا بر او باد.
پایان کتاب در تاریخ ۲۸/۲/۶۸، مهاباد مسجد قبله، عبدالله احمدیان
[۳۵۶۷]ـ اخبار عمر، ص۲۷۸.