در نظر امیرالمومنین سکههای طلا جمرههای آتش میشوند
امیرالمومنین با یک حالتی از خوف و نگرانی، سائب را از کوفه [۱۷۱۵]به مدینه فراخواند و با حالتی از رعب و ترس به او گفت: «امشب در خواب ملائکه عذاب خدا را دیدم، که مرا به سوی آن صندوق در حالیکه آتش از آنها زبانه میکیشد بردند، و مرا تهدید میکردند که با همین جَمْرههای آتش تو را داغ میکنیم [۱۷۱۶]و من هم فریاد میکشیدم که مرا مهلت دهید تعهد میکنم که تمام طلاهای این صندوقها را در بین مسلمانان توزیع نمایم و از هول و هراس و ترس آنها از خواب بیدار شدم [۱۷۱۷]» آنگاه امیرالمومنین به سائب گفت: «من این صندوقها را از دست تو گرفتهام و به دست تو هم برمیگردانم تو آنها را به فروش برسان و وجه آن را بر مسلمانان تقسیم کن [۱۷۱۸]» سائب صندوقها را از بیتالمال گرفته و در مسجد کوفه آنها را در بین بازرگانان به مزایده گذاشت و (عمروبن حریث مخزومی) آنها در مقابل دو میلیون درهم [۱۷۱۹](معادل یک میلیارد و دویست میلیون تومان) خریده و در بازارهای ایران فروخت و از ثروتمندترین بازرگانان شهر گردید [۱۷۲۰]و سائب نیز وجه نامبرده را در میان سپاهیان اسلام که در جنگ نهاوند شرکت کرده بودند تقسیم نمود. [۱۷۲۱]
[۱۷۱۵] همان [۱۷۱۶] همان [۱۷۱۷] همان [۱۷۱۸] الکامل، ج ۳، ص ۱۶ و البدایه و النهای، ج ۷، ص ۱۱۲ و طبری، ج ۵، ص ۱۹۵۷، وجه فروش این صندوق را چهارده میلیون درهم (معادل چهار صدهزار سکه طلا به وزن یک مثقال نوشته و در البدایه و النهایه نوشته که از وجه فروش این صندوق به هر سواره نظام چهار هزار درهم (معادل چهارصد سکه طلا یک مثقالی) رسید و سپاهیان اسلام سیهزار نفر بودند. [۱۷۱۹] الکامل، ج ۳، ص ۱۶ و البدایه و النهای، ج ۷، ص ۱۱۲ و طبری، ج ۵، ص ۱۹۵۷، وجه فروش این صندوق را چهارده میلیون درهم (معادل چهار صدهزار سکه طلا به وزن یک مثقال نوشته و در البدایه و النهایه نوشته که از وجه فروش این صندوق به هر سواره نظام چهار هزار درهم (معادل چهارصد سکه طلا یک مثقالی) رسید و سپاهیان اسلام سیهزار نفر بودند. [۱۷۲۰] همان [۱۷۲۱] همان