سیمای صادق فاروق اعظم عمر بن خطاب رضی الله عنه

فهرست کتاب

سعد (فرمانده کل سپاه اسلام) در کاخ شاهنشاهی

سعد (فرمانده کل سپاه اسلام) در کاخ شاهنشاهی

و اینک سعد فرمانده کل سپاه اسلام در جبهه شرق پا به این کاخ اعجاب‌انگیز و افسانه‌ای نهاده است ولی او از یاران پیامبر جاست و فقط با دید عبرت (نه با دید اعجاب) به در و دیوار و سقف و سطح آن می‌نگرد و شاید در دل خویش می‌گوید: «بیچاره مردمان ستمدیده ایران! بیچاره و چقدر کار کرده‌اند و رنج کشیده‌اند، و کسری‌ها دسترنج آن‌ها را گرفته تا این همه کاخ‌های مجلل و این همه طلا و جواهرات را به خود اختصاص دهند؟! و این کسری‌ها چقدر ستم‌پیشه و خون‌خوار بوده‌اند،‌ که تا این حد خون ملت ایران را مکیده و زحمت‌کشان ایران را تا این اندازه، استثمار کرده‌اند؟! راستی مگر کسری‌ها ایرانی نبوده‌اند، و خود را انسان ندانسته‌اند؟ پس چطور روا داشته‌اند و حتی اِعمال قدرت هم کرده‌اند، که یک نفر ایرانی و یک انسان در میان این کاخ با این همه عظمت و زرق و برق و تجملات زندگی کند، و میلیون‌ها ایرانی و میلیون‌ها انسان دیگر شب و روز را، با کدّ یمین و عرق جبین و در غم و غصه قوت لا یموت و نان خشک و لباس ساده زن و فرزندان خویش، به سر برند! مگر حکمرانان ایران بر مبنای اصل انسانی: «سَیدُ القَوْمِ خادِمُهُمْ»تعهد خدمت‌گزاری را به ملت ایران نداده‌اند؟ و چرا پس از به دست گرفتن قدرت، همه مردم را خدمت‌گزار و برده خویش ساختند و از سر تا ناخن خون آن‌ها را مکیده و این کاخ‌ها و تجملات اعجاب‌انگیز را تصاحب نموده‌اند [۱۰۲۸]! و به حدی مغرور و فریفته شدند که خسروپرویز در همین طاق و ایوان نامه پیامبر خدا جرا پاره کرد، و یزدگرد هم با صدور یک فرمان رستم را در رأس سپاه یکصد و بیست هزار نفری مأموریت داد که تمام سپاهیان اسلام را در خندق قادسیه دفن نماید، و هنوز نگاه‌های عبرت‌انگیز سعد در شکوه و تجملات این کاخ عظیم و افسانه‌ای جدا نشده بود که طنین این آیه از زبان سعد فضای کاخ را به لرزه درمی‌آورد [۱۰۲۹]: ﴿كَمۡ تَرَكُواْ مِن جَنَّٰتٖ وَعُيُونٖ٢٥ وَزُرُوعٖ وَمَقَامٖ كَرِيمٖ٢٦ وَنَعۡمَةٖ كَانُواْ فِيهَا فَٰكِهِينَ٢٧ كَذَٰلِكَۖ وَأَوۡرَثۡنَٰهَا قَوۡمًا ءَاخَرِينَ٢٨ فَمَا بَكَتۡ عَلَيۡهِمُ ٱلسَّمَآءُ وَٱلۡأَرۡضُ وَمَا كَانُواْ مُنظَرِينَ٢٩[الدخان: ۲۵-۲۹] «چقدر زیاد است اشیایی که آن‌ها از خود به جا گذاشته‌اند، از باغ‌ها و چشمه‌ها و کشتزارها و آسایشگاه‌های باشکوه، و هم چنین عیش و نعمتی که آن‌ها در آن زندگی بسیار مرفه و متنوعی را داشته‌اند، چنین بود و ما همه آن‌ها را به قوم دیگر به ارث دادیم، و از این که آن‌ها این همه مقام و نعمت را از دست دادند نه آسمان و نه زمین هیچ کدام برای آن‌ها گریه نکرد و کسی نیز چشم به راه برگشتن آن‌ها نیست».

سعد و همراهانش از حوض‌های کاخ وضو گرفتند و با ادای هشت رکعت [۱۰۳۰]نماز فتح و پیروزی شانزده مرتبه سر سجده و تعظیم را بر زمین نهادند، به شکر این که خدا آن‌ها را توفیق بخشیده که در جبهه شرق یکی از دو لانه ستمگرترین طاغوت‌های جهان را تسخیر کنند و از خدا می‌خواهند که سپاه اسلام را در جبهه شمالی و غربی هم توفیق دهد که لانه ستمگر دیگر را هم تسخیر نماید و بر اثر سقوط رژیم شاهنشاهی در شرق و رژیم امپراتوری در شمال و غرب، جهان بشریت را از جور و ستم نجات داده و همه را آماده قبول دین اسلام نمایند.

سعد بدون این که در طاق کسری تغییری بدهد و بدون این که الواح و مجسمه‌های آن را پائین بیاورد [۱۰۳۱]آن‌را محل انجام دادن جماعت نماز روزانه و جماعت جمعه قرار داد و اولین جمعه را در همان جا برگزار نمود [۱۰۳۲].

سعد، بعد از تصرف مداین و استقرار نیروها در میان شهر اعلام نمود که جان و مال و حیثیت و آزادی تمام مردم در امان است و هر کس دین اسلام را قبول می‌کند در زمره مسلمانان قرار می‌گیرد و هر کس بر کیش و دین خویش باقی می‌ماند، جز پرداخت جزیه چیزی بر او نیست، و سعد بلافاصله برای جمع‌آوری اموال دولتی و ضبط خزانه و اموال کسری‌ها و اشیای قیمتی متعلق به آن‌ها، ستادی را به ریاست (عمرُبن مقرّن [۱۰۳۳]تشکیل داد و به سپاهیان خویش دستور داد که هر چه را از اموال کسری‌ها به دست آوردند به این ستاد تحویل دهند، و ستاد دیگری را به ریاست (سلمان [۱۰۳۴]بن ربیعه) و با نظارت خود تشکیل داد که وجوه و اموال جمع شده را به عنوان غنایم جنگی بعد از جدا کردن یک پنجم سهم امیرالمؤمنینسدر مرکز، در بین سپاهیان تقسیم کنند و پس از چند روز تحقیق و بررسی وجوه دریافتی و اموال ضبط شده کسری‌ها مطابق صورت ذیل از ستاد اول به ستاد دوم و برای تقسیم و توزیع تحویل گردید.

[۱۰۲۸]ـ دین اسلام این تبعیض‌های ناروا، و این نوع حکومت‌های طاغوتی و این حکومت‌های استکباری را بر مستضعفان و هر نوع ستم و استثمار محکوم به نابودی اعلان نمود و خلفای صدر اسلامسو فرماندهان و فرمانروایان آن زمان به پیروی از رسول‌الله جدر عمل و رفتار خود کمال مساوات و برابری انسان‌ها را در حقوق رعایت کردند. [۱۰۲۹]ـ الکامل، ابن اثیر، ج۲، ص۵۱۴ و تاریخ طبری، ج۵، ص۱۸۱۸ و البدایه و النهایه، ج۷، ص۶۶ و الفتوحات الاسلامیه، ص۱۲۳. [۱۰۳۰]ـ همان [۱۰۳۱]ـ الفاروق عمر س، هیکل، ج۱، ص۲۰۲. [۱۰۳۲]ـ البدایه و النهایه، ج۷، ص۶۶ و الکامل، ج۲، ص۵۱۴ و طبری، ج۵، ص۱۸۱۸. این مراجع عموماً نوشته‌اند که جمعه در ماه صفر بوده و کامل و طبری اضافه کرده‌اند که در سال شانزدهم هجری بوده است بنابراین در سومین سال خلافت فاروقسپایتخت شاهنشاهی ایران در تصرف سپاه اسلام قرار گرفته است. [۱۰۳۳]ـ الکامل، ج۲، ص۵۱۵ و طبری، ج۵، ص۱۸۱۹. [۱۰۳۴]ـ همان