زبیر بن عوام پیشتاز حمله میشود
و زبیر بن عوام [۱۴۷۳]در وسط نیروهای تحت فرمان خود در حالت آمادهباش نظامی ایستاده است، و به این تعبیر صاف و صادقانه اعلام میدارد که خود را قربانی پیروزی اسلام کرده است: «به خدا در این لحظه به کلی خود را از یاد بردهام و امیدوارم جاننثاری من در همین شب موجب پیروزی اسلام گردد [۱۴۷۴]» و بلافاصله همین سردار فداکار، که امیرالمؤمنینساو را معادل یک هزار مرد جنگی به شمار آورده، از فرمانده کل سپاه اجازه خواسته و همراه جمعی از داوطلبان فداکار، مخفیانه خود را به پای دیوار پادگان رسانیده، و ابتدا زبیر از پلههای نردبانی که بر دیوار گذاشتهاند آهسته بالا رفته [۱۴۷۵]و در نزدیکی یکی از برجها نردبان آن سوی دیوار را پیدا کرده، و در حالی که پا بر پله اول نهاده و شمشیر عریان در دست گرفته، با گفتن (الله اکبر)، رمز شب!، همکاران خود را سریعاً به این نقطه خوانده، و همراه آنها در حالی که عموماً شمشیر در دست گرفتهاند سریعاً از نردبان پائین رفته و خود را به دروازهها [۱۴۷۶]میرسانند و پس از کشتن برخی از نگهبانان و فرار بقیه، سریعاً دروازهها را بر روی سپاه اسلام میگشایند،
[۱۴۷۳]ـ زندگانی عمر، الکساندر مازاس، ص۸۴. [۱۴۷۴]ـ الفاروق عمر، ج۲، ص۱۷۰ و حیاة عمر، ص۳۲۹ و ۳۳۰. [۱۴۷۵]ـ همان. [۱۴۷۶]ـ همان.