۷- بیتالمال (خزانه حکومتی)
در زمان پیامبر جبزرگترین رقم درآمد، خراج بحرین بود که بالغ بر هشت لک [۱۹۸۲]درهم (هشتصد هزار درهم) بود و پیامبر جدر یک مجلس آن را بر مسلمانان تقسیم نمود، و در زمان خلیفه اول ابوبکر صدیق که درآمد حکومت اسلام تا حدی افزایش یافته بود؛ تا هنگامی که بالسویه میگردید، آن را در اتاقی میگذاشتند و این اتاق در خارج شهر (سُنح) بود و آن را بیتالمال [۱۹۸۳]میگفتند و غالباً درش بسته بود و نگهبانی هم نداشت و وقتی به ابوبکرسگفتند: چرا نگهبانی باری بیتالمال نمیگماری؟ در جواب گفت: لزومی ندارد زیرا من مالی را در بیتالمال معطل نمیکنم تا نیاز به نگهبان داشته باشد [۱۹۸۴]و روز که ابوبکرسوفات کرد و فاروقسبه جای او به خلافت انتخاب گردید، و با حضور عبدالرحمن بن عوف و عثمان بن عفان از بیتالمال بازدید نمود، جز یک (درهم یا دینار) که در ته کیسهای باقی مانده بود چیز دیگری را ندید [۱۹۸۵]و تا گذاشت دو سال از خلافت فاروق باز وضع بر همین منوال بود اما در سال پانزدهم هجری [۱۹۸۶]که درآمد حکومت اسلام تا حد زیادی افزایش یافته بود و ابوهریره استاندار بحرین هنگام بازگشت به مدینه مبلغ پانصد [۱۹۸۷]هزار درهم خراج (مالیات زمین اتباع غیرمسلمان) را با خود آورده بود، فاروق دستور داد شورای مهاجر و انصار تشکیل جلسه دهند و طرح تاسیس خزانه و ذخیره کردن دارایی در بیتالمال را به شورای مسلمین پیشنهاد نمود، علی مرتضی در رأس جناح مخالف این پیشنهاد را رد کرد و گفت: «هرچه عاید شود باید سال به سال تقسیم و برای [۱۹۸۸]سالهای دیگر چیزی باقی نماند» و عثمان ذیالنورین در رأس جناح موافق، که اکثریت را داشتند، این پیشنهاد فاروق را کاملاً تایید نمود و تاسیس خزانه دولتی و ذخیره کردن دارایی در بیتالمال به تصویب شورای مهاجر و انصار رسید و باری انتخاب شکل تاسیس آن به بحث و گفتگو پرداختند و ولیدبن هشام [۱۹۸۹]از شعبات خزانههای امپراتوری روم در منطقه شام بحث کرد،؛ که برای اداره کردن آنها دفترهای ویژه و ساختمان مخصوص را بنا نموده و افراد ویژهای بر آنها گماردند و بر همین مبنا خزانه کل یا خزانه مرکزی با همان نام سابق (بیتالمال) [۱۹۹۰]در مدینه تاسیس گردید و حسابدار آن عبدالله بن ارقمْ [۱۹۹۱]یکی از صحابههای بزرگوار مهاجر بود که در خواندن و نوشتن و محاسبات نیز مهارت زیادی داشت و دستیاران او دو نفر یکی عبدالرحمن بن عبید قاری و دیگری مُعَیقب بود و هر دو از رجال پرهیزگار و با تقوی و معیقب سابقه مهرداری [۱۹۹۲]پیامبر جرا هم داشت و دیری نپایید که شعبات خزانه مرکزی بنام بیتالمالها در تمام مراکز ایالتها و ولایتهای جهان وسیع اسلام تاسیس گردیدند مثلاً خالدبن حرث در اصفهان [۱۹۹۳]و عبدالله بن مسعود در کوفه [۱۹۹۴]خزانهدار بودند و فاروق همچنانکه سعی میکرد افراد آگاه و پرهیزگاری را بر این بیتالمالها بگمارد همچنین در وسعت و استحکامات ساختمان آنها و انتخاب محل مناسبی برای آنها کوشش زیادی به عمل میآورد مثلاً به سعدبن وقاص دستور داد که توسط معمار معروف ایرانی (روزبه) [۱۹۹۵]ساختمان بیتالمال کوفه را متصل به مسجد بنا نماید تا بر اثر آمد و شد شبانهروزی و دایمی مردم به مسجد، بیتالمال از سرقت و دزدی محفوظ بماند و بعدها نگهبانانی را برای بیت المالها استخدام نمود.
طبق دستور فاروق، همه بیتالمالها در ایالتها و ولایتها درآمدهای متنوع را اعم از مالیات بر زمین و عایدات و مالیات بر افراد و عوارض گمرک و خراج و محصول معادن واجاره [۱۹۹۶]مرتعها و غیره که سابقاً بیان گردیند، در بیت المال جمع میکردند و طبق صورت و اسناد و مدارک هزینههای لازم محلی را از آن پرداخت و بقیه را همراه اسناد و مدارک وصول و هزینه را به بیتالمال مدینه (خزانه کل) ارجاع میدادند و یکی از فرمانهای فاروق که در این زمینه به عمرو عاص نوشته است بعین عبارت از کتاب (کنزالمعال [۱۹۹۷]نقل میگردد: «فَاِذا حَصَلُ اِلَیكَ وَ جَمَعْتَهُ اخْرَجْتَ عَطاءَ المُسْلِمینَ وَما یحْتاجُ اِلیه مِمّا لابُدَّمنهُ ثُمَّ اُنْظُر فیما بَعْدَ ذلكَ، فاحْمِلْهُ اِلَی»یعنی هرگاه درآمدها را جمع کردی نخست جیره مسلمانان و هزینههای ضروری را از آن پرداخت نمایید آنگاه باقیمانده را برای من بفرستید.
در نتیجه، آن بیتالمال ساده زمان ابوبکر صدیقسکه اتاق کوچکی در خارج مدینه (سنح [۱۹۹۸]بود و نگهبانی نداشت و غالباًدرش بسته بود و در لحظه وفات ابوبکر فقط یک درهم یا یک دینار [۱۹۹۹]در آن وجود داشت، در عصر فاروق به ساختمان وسیع و محکمی مبدل گردید که هر سال هزاران میلیون درهم و دینار و هزاران خروار خواربار و پوشاک و غله و خشکبار در انبارهای آن ذخیره میشد و تحت عنوان خزانه کل و بیتالمال مرکزی از راه ارتباط با شاهرگهای حیات اقتصادی ایالتها و ولایتها و تمام بیتالمالها قلب تپندهای بود که حرکتهای چرخ اقتصادی دو قاره عظیم جهان (یعنی آسیا و افریقا) را عادلانه تنظیم و هماهنگ مینمود.
[۱۹۸۲] الفاروق، شبلی نعمانی، ج۲، ص۸۹، لک اصطلاح هندی است و در فرهنگ عمید نوشته لک یعنی صد هزار ماخوذ از هندی. [۱۹۸۳] طبقات ابن سعد، ج۳، قسمت اول، ص۱۵۱ و کتاب وضع مالی مسلمین، ص۱۷۰. [۱۹۸۴] همان. [۱۹۸۵] کامل ابن اثیر، ج۲، ص:۲۹ و طبقات ابن سعد، ج۲، ص۳۲ و۳۳. [۱۹۸۶] همان [۱۹۸۷] همان [۱۹۸۸] همان [۱۹۸۹] فتوح البدان، بلاذری، ص۴۴۸ تا ۶۶۱ به نقل الفاروق، ج۲، ص:۹۰. [۱۹۹۰] الفاروق، شبلی نعمانی، ج۲، ص۹۱و ۹۲. [۱۹۹۱] همان [۱۹۹۲] همان [۱۹۹۳] همان [۱۹۹۴] همان [۱۹۹۵] الفاروق، شبلی نعمانی، ج۲، ص۹۱و ۹۲. [۱۹۹۶] جرجی زیدان، ج۱، ص۲۳۱ و احکام سلطانیه ماوردی، ص۱۷۴ و وضع مالی مسلمین، ص۲۸۵ و اموال عبید، ص۳۸۷. [۱۹۹۷] زیل الفاروق، شبلی نعمانی، ج۲، ص۹۳. [۱۹۹۸] طبقات ابن سعد، ج۳، ص۱۵۱ به نقل کتاب وضع مالی مسلمین، ص۱۷۰. [۱۹۹۹] کامل ابن اثیر، ج۲، ص۲۹ و طبقات ابن سعد، ج۲، ص۳۲و۳۳.