سیمای صادق فاروق اعظم عمر بن خطاب رضی الله عنه

فهرست کتاب

نتایج اعمال متهورانه عمر در جهت علنی کردن شعایر دین اسلام

نتایج اعمال متهورانه عمر در جهت علنی کردن شعایر دین اسلام

و اما این حادثه در قریش و در اکثریت زورمداران مکه چه اثری پیدا خواهد کرد؟ این تحول عظیم، زورآزمایی مسلمانان و بدست آوردن آزادی تبلیغ و علنی بودن شعائر دین اسلام، در وضع زورمداران قریش، دو اثر متضاد، و متعاقب یکدیگر را بوجود می‏آورد، زیرا قریش از مشاهده این اوضاع، درخود احساس ضعف و در مسلمانان احساس قدرت می‏کنند، وهمچنین حالتی، طبق اصول روانشناسی همیشه دو اثر متضاد و متعاقب را ایجاد می‏نماید: مرحله اول سکوت و سکون و تسلیم، و مرحله دوم، ناگاه توطئه و هجوم و پرخاش یا برعکس یعنی اول پرخاش بعداً تسلیم، و این حالت احساس ضعف در قریش اول سکوت و تسلیم را ایجاد می‏نماید، بطوریکه هیچکس به شعارهای اسلامی «لا اله الا الله، محمد رسول الله» اعتراض نمی‏کند، و نه تنها کسی مانع نماز وعبادات مخصوص مسلمانان نمی‌شود، بلکه برخی از افراد قریش با چنان شور و علاقه‏ای به عبادت مسلمانان نگاه می‏کنند و به دعا و مناجات آن‌ها گوش می‏دهند که گویی در دل خویش تمایل شدیدی برای پیوستن به مسلمانان احساس می‏کنند، [۲۰۲]و در اکثر محله‏های شهر مردم با حالت شادی منازل خود را آماده پذیرایی از عزیزان خویش می‏کنند و زمزمه برگشتن نوید مهاجر مرد و زن از دیار غربت به شهر و زادگاه خویش، که بر اثر خفقان و فشار شکنجه‏ها به حبشه مهاجرت کرده بودند، [۲۰۳]مکه را در انتظار مسرت بیشتری قرار داده است، و از این صلح وآرامش مردمان زیادی خوشحالند و از همه خوشحالتر پیرمرد شریفی است که در کنار روزنه اتاقش نشسته، و با چشمان درشت و کم نور خود آثار آرامی شهر و خوشحالی مردم را نظاره می‌کند، و در حالی که دست لرزان و چروکیده خود را، در محاسن سفیدش کمان کرد است، و تبسم‌های طلایی را بر این محاسن نقره‏ای پخش می‏نماید ناگاه زیر لب این جمله را زمزمه می‌کند «خدا را شکر که تهدیدها و زد و خوردها و کشمکش‏ها، جای خود را به آرامی و امنیت و زندگی مسالمت آمیز داد خد ا را شکر که دیگر کسی به محمد ما و به پیروان او کاری ندارد، و کسی نسبت به او سوءقصدی ندارد تا ما مجبور بشویم از او دفاع کنیم و در چنین شرایطی از پیری با خویشان و دوستان خویش به جنگ و دعوا برخیزیم» آیا می‌دانی این مرد شریف و سالخورده کیست؟ این ابوطالب عموی پیامبرجاست، که کفالت پیامبر را، از هشت سالگی تا ازدواج، بعهده داشته است، [۲۰۴]و از بعثت تا حال، در تمام درگیری‌ها، از پیامبر جپشتیبانی کرده است و حالا از مشاهده امنیت و آرامی مکه خیلی خوشحال است و در ردیف کسانی که چشم براه برگشتن نود مهاجر مرد وزن مسلمان از حبشه به مکه هستند، [۲۰۵]در انتظار شادی‌های بیشتری می‏باشد.

[۲۰۲] فاروق اعظم، هیکل، ج۱، ص۵۱. [۲۰۳] زندگانی محمد ج، هیکل، ج، ص۲۲۵. [۲۰۴] تاریخ کامل ابن اثیر، ج۱، ص:۳۴. [۲۰۵] تاریخ ابن هشام، ج۱، ص۲۳۲.