اصلهای عدالت اجتماعی
۱ـ قرآن عدالت را اجتماعی نشان داده، آن هم نه به صورت یک اصل قراردادی، بلکه به عنوان یک قانون طبیعی و بخشی از قوانین نظام هستی و در جهت تکامل جوامع بشری، آن را معرفی کرد.
۲ـ قرآن سطح اجرای عدالت را، نه تنها برخی سرقتها و خونریزیها، بلکه ابعاد گسترده مسائل اجتماعی و حقوقی و زمینههای وسیع ارزشهای معنوی و مادی و فکری و اخلاقی قرار داد و همه انسانها را فقط بنده خدا و همه مسلمانان را برادر و همه انسانها را در حق زندگی برابر، و در موهبتهای طبیعی مساوی و در انتخاب عقاید دینی آزاد قرار داد، و برتری هر انسانی را بر انسان دیگر جز به وسیله تقوی و جهاد و علم (وجدان دینی و مبارزه و دانایی) نفی نمود.
۳ـ اسلام کسانی را که نظام مساوات و برابری انسانها را به هم میزنند و با توهم نژاد برتر و یا زور و قدرت بیشتر، خود را بیشتر از دیگران، در حقوق و آزادی و بهرهگیری از مواهب طبیعی، سهیم میپندارند ظالم و متجاوز و مستکبر خوانده و مبارزه با آنها را واجب و سکوت در برابر آنها را گناه بزرگ و معاونت و همکاری با ستمگران به شمار آورده و موجب بدبختی این جهان و عذاب روز آخرت شمرده است، و همین اصلهای عدالت اجتماعی اسلامی، بیش از هر اصول دیگر اسلامی پشت حکومتها را به لرزه درآورد و زورمداران و استثمارگران را دچار رعب و هول و هراس نمود. و همه ملتهای جهان را به حقوق حقه خویش آشنا کرد و علیه ستمگران روزگار، شورشهای عظیمی را برانگیخت، و فاروق اعظمسدر حالی که قرآن را در یک دست و سنت و رفتار رسول الله جرا در دست دیگر داشت، و گوش به زنگ مصوبات شوراهای اصحاب مهاجرین و انصار بود، و با همان آگاهی وسیع و ایمان عمیقی که به عدالت اجتماعی اسلام داشت، توانست تمام رابطهها را براساس قسط و عدالت اسلامی برقرار نماید از جمله: