۸ـ درباره اخلاق نیکو و اخلاق بد
اِذا كانَ فِي الأنْسانِ عَشْرُ خِصالٍ تِسْعَةٌ مِنْها صالِحَةٌ وَ واحِدَهٌ مِنْها سُوءُ الخُلْقِ اَفْسَدَتْ هذِهِ الخَصْلَةُ تِلْكَ التِّسْعَةَ. [۳۵۲۹]
۷۵ـ اگر در یک انسان ده خصلت وجود داشته باشد و نه خصلت از آنها پسندیده و یک خصلت از آنها بدخلقی باشد، همین بدخلقی تمام خصلتهای پسندیده را خراب و تباه مینماید.
**
حُسْنُ الخُلْقِ خَیرُ قَرینٍ. [۳۵۳۰]
۷۶ـ اخلاق پسندیده بهترین یار و یاور است.
**
اَلاَدَبُ خَیرُ میراثٍ. [۳۵۳۱]
۷۷ـ پاکدلی و سخنسنجی بهترین ترکه نیاکان است.
**
لا خَیرَ فیما دُونَ الصِّدْقِ مِنْ حَدیثٍ. [۳۵۳۲]
۷۸ـ در سخن دروغ هیچ خیری وجود ندارد (فوائد دیگر در برابر دروغ بودن آن بیاثر است).
**
اَفْلَحَ مَنْ حَفِظَ عَنِ الطَّمَعِ وَ الْغَضَبِ وَ الهَوی نَفْسَهُ. [۳۵۳۳]
۷۹ـ کسی رستگار است که (وجود) خود را از حرص و طمع و عصبانیت و قهر و هواپرستی مصون داشته باشد.
**
مَنْ كَتَمَ سِرَّهُ كانَ الْخِیارُ في یدِهِ. [۳۵۳۴]
۸۰ـ کسی که راز خود را مکتوم بدارد، اختیارش در دستش باقی خواهد ماند.
**
ما الْخَمْرُ صِرْفاً بِاَذْهَبَ لِلْعَقْلِ مِنَ الطَّمَعِ. [۳۵۳۵]
۸۱ـ هرگز میو مشروب به اندازه طمعکاری عقل انسانها را نمیرباید (طمعکاری از میخوارگی خطرناکتر است).
**
لا یكُنْ حُبُّكَ كَلَفاً وَ لا بُغْضُكَ تَلَفاً. [۳۵۳۶]
۸۲ـ نکند محبت تو تکلفی و تصنعی و بدون علت و انگیزه باشد، و نکند بغض و عداوت تو بیخود و بدون علت و انگیزه باشد.
**
ما رَفَقَ اَحَدٌ بِاَحَدٍ اِلاّ رُفِقَ بِهِ یوْمَ القِیامةِ. [۳۵۳۷]
۸۳ـ هیچ کسی نسبت به دیگری با ارفاق و نرمخویی رفتار نکرده، مگر این که روز قیامتش نسبت به او ارفاق به عمل آمده است.
**
اَعْقَلُ النّاسَ اَعْذَرُهم لِلنّاسِ. [۳۵۳۸]
۸۴ـ خردمندترین مردم کسی است که بیش از هر کس دیگر عذرهای مردم را پذیرا باشد.
**
مَنْ ینْصُفِ النّاسَ في نَفْسِهِ یعْطَ الظَّفَر في اَمْرِهِ. [۳۵۳۹]
۸۵ـ کسی که در رابطه خود با مردم، همواره جانب انصاف را رعایت کند، در کارش پیروزی نصیب او میشود.
**
مَنْ یعْمَل بِالْعَفْوِ فیمَن هُوَ بَینَ ظَهْرانَیهِ یاْتِهِ اللهُ الْعافیةَ مِنْ فَوْقِهِ. [۳۵۴۰]
۸۶ـ فرد قدرتمندی که در میان جمعیتی با عفو و صرفنظر با آنها رفتار کند، خدا صحت و سلامتی را از بالا (از جانب خدا) به او عطا میفرماید.
**
لَوْ اَنَّ الشُّكْرَ وَ الصَبْرَ بَعیرانِ ما بالَیتُ اَیهُما رَكِبْتٌ. [۳۵۴۱]
۸۷ـ اگر شکر نعمتها و صبر بر مصیبتها دو شتر میبودند برای من فرقی نداشت که بر کدام سوار شوم.
**
مَنْ قَلَّ وَرْعُهُ قَلَّ حَیائُهُ، مَنْ ذَهَبَ حَیائُهُ ماتَ قَلْبُهُ. [۳۵۴۲]
۸۸ـ کسی که ورع و پرهیزگاریش کم شود کم حیا میگردد و کسی که بیحیا باشد قلبش مرده است.
**
مَنْ كَذَبَ فَجَرَ وَ مَنْ فَجَرَ هَلَكَ. [۳۵۴۳]
کسی که دروغگو باشد به فسق و فجور کشیده میشود و کسی که به فسق و فجور کشیده شود نابود و تباه میگردد.
**
اَمْرانِ لا ینْفَكّانِ عَنِ الكَذِبِ: كَثْرَةُ المَواعیدِ وَ شِدَّةُ الأِعْتِذارِ. [۳۵۴۴]
۹۰ـ دو امر از دروغگویی جدا نمیشوند یکی وعده دادن زیاد و دیگری شدت عذر تراشی.
**
مَنْ عَرَضَ نَفْسَهُ لِلتُّهْمَةِ فَلا یلُومَنَّ مَنْ اَساءَ بِهِ الظَّنَّ. [۳۵۴۵]
۹۱ـ کسی که بر اثر رفتار و گفتار خویش، خود را در معرض اتهامی قرار دهد، نباید کسی را سرزنش کند، که نسبت به او سوءظن پیدا میکنند.
**
اَلْعَبْدُ اِذا تَواضَعَ للهِ رَفَعَ اللهُ حِكْمَتَهُ، اَلْعَبْدُ اِذا تَعَظَّمَ وَعَدَّ اَطْوارَهُ نَهَضَهُ اللهُ اِلی الأَرْضِ. [۳۵۴۶]
۹۲ـ هر گاه بندهای برای خدا متواضع باشد خدا حکمتش را بالا میبرد. هر گاه بندهای تظاهر به عظمت و بزرگی کند و به عناوین مختلف از خود تعریف کند، خدا او را بر زمین ذلت فرود میآورد.
**
ما وَجَدَ اَحَدٌ في نَفَسِهِ كِبْراً اِلاّ مّنْ مَهانَهٌ یجِدُها في نَفْسِهِ. [۳۵۴۷]
۹۳ـ هیچ کسی حالت تکبر و خود بزرگبینی را در خود نمیبیند مگر بر اثر یک نقص و پستی که در وجود خویش احساس میکند (برای جبران نقص وجود کمال موهومی را نشان میدهد).
**
لا تَتَهاوَنُوا بِالحَلْفِ باللهِ فَیهینَكُمُ اللهُ. [۳۵۴۸]
۹۴ـ سوگند به خدا را به مسخره نگیرید که در نتیجه خدا شما را خوار و بیارزش نماید.
**
مَنْ كَثُرَ ضَحْكُهُ قَلُّتْ هَیبَتُهُ. [۳۵۴۹]
۹۵ـ کسی که زیاد بخندد، وقار و هیبتش، کم میشود.
**
مَنْ كَثُرَ مِزاحُهُ قَلَّ حَیائُهُ وَ مَنْ ذَهَبَ حَیائُهُ ماتَ قَلْبُهُ. [۳۵۵۰]
۹۶ـ کسی که شوخی و مزاحش زیاد باشد حیایش کم میشود و کسی که حیا و شرم نداشته باشد دلش مرده است.
**
اَثْنی عَلَیهِ رَجُلٌ فَقالَ اَتُهْلِكُنی وَ تُهْلِكٌ, اَلْمَدْحُ ذِبْحٌ. [۳۵۵۱]
۹۷ـ مردی (عمرس) ثنا گفت و تعریف کرد، عمرسگفت: تو هم مرا و هم خودت را به هلاکت میرسانی، ثناگویی (مانند) سربریدن و جنایت است.
**
وَ ما ظَفَرَ مَنْ ظَفَرَ بَالأِثْمِ، اَلْغالِبُ، بِاالَّشرِّ مَغْلُوبٌ. [۳۵۵۲]
۹۸ـ کسی که بر اثر ارتکاب جرم پیروز شود پیروز نشده است (بلکه شکست خورده است) کسی که بر اثر شرارت غالب آید مغلوب و شکستخورده است.
**
كَفی بِالمَرْءِ عَیباً اَنْ یبْدو لَكَ مِنْ اَخیكَ ما یخْفی عَلَیكَ مِنْ نَفْسِكَ. [۳۵۵۳]
۹۹ـ برای معیوب بودن یک انسان همین قدر کافی است، که در برادرت عیبی را ببینی و عیبی بر تو ظاهر گردد که همان عیب را در خود نبینی.
**
اَلا اِنَّ اللهَ خَلَقَ وُجُوهاً یرْفَعُونَ حاجَهَ الضَّعیفِ فَأَكِرْمِواهُمْ. [۳۵۵۴]
۱۰۰ـ آگاه باشید که خدا چهرههایی (افرادی) را آفریده است که نیاز افراد ناتوان را رفع میکنند و بر شما است که این چهرهها (افراد) را محترم و گرامی بدارید.
**
قالَ رَجُلُ: اِنَّ فُلاناً جَمَعَ مالاً فَقالَ عُمَرُ س: فَهَلْ جَمَعَ لَهُ اَیاماً؟ [۳۵۵۵]
۱۰۱ـ مردی گفت: فلانی ثروت و اموال زیادی را جمعآوری کرده است (عمرس) گفت: آیا روزهایی را نیز برای استفاده از این ثروت جمعآوری کرده است؟ (آیا عمرش را طولانیتر کرده است؟)
**
[۳۵۲۹]ـ غرور الخصایص، ص۳۶، به نقل اخبار عمر، ص۲۹۰. [۳۵۳۰]ـ اطواق الذهب، به نقل الفاروق در مجموعه، ص۲۷ و۳. [۳۵۳۱]ـ همان [۳۵۳۲]ـ همان [۳۵۳۳]ـ همان [۳۵۳۴]ـ اطواق الذهب، به نقل الفاروق در مجموعه، ص۱۹. [۳۵۳۵]ـ اطواق الذهب، به نقل الفاروق در مجموعه، ص۲۱. [۳۵۳۶]ـ عبقریه، عمر، عقاد، ص۶۵۲. [۳۵۳۷]ـ اطواق الذهب، به نقل الفاروق در مجموعه۲۸. [۳۵۳۸]ـ اطواق الذهب، به نقل الفاروق در مجموعه به ترتیب۱۱، ۱۶، ۱۸، ۲۵، ۲۳. [۳۵۳۹]ـ اطواق الذهب، به نقل الفاروق در مجموعه به ترتیب۱۱، ۱۶، ۱۸، ۲۵، ۲۳. [۳۵۴۰]ـ همان [۳۵۴۱]ـ همان [۳۵۴۲]ـ همان [۳۵۴۳]ـ اطواق الذهب، به نقل الفاروق، شبلی نعمانی، مجموعه، ص۳، ۱۳، ۱۶، ۷. [۳۵۴۴]ـ همان [۳۵۴۵]ـ همان [۳۵۴۶]ـ همان [۳۵۴۷]ـ نهایت الادب به نفل اخبار عمر. [۳۵۴۸]ـ اطواق الذهب زمخشری، به نقل الفاروق، در مجموعه به ترتیب، ص۲۰، ۲۱، ۱، ۲۳. [۳۵۴۹]ـ همان [۳۵۵۰]ـ همان [۳۵۵۱]ـ ابن الجوزی، ص۱۳۳ و عیون الاخبار، ج۱، ص۲۷۵، به نقل اخبار عمر، ص۲۸۸. [۳۵۵۲]ـ اطواق الذهب زمخشری، به نقل الفاروق، در مجموعه به ترتیب، ص۲۰، ۸۸، سراج الملوک به نقل اخبار عمر. [۳۵۵۳]ـ همان [۳۵۵۴]ـ اطواق الذهب زمخشری، به نقل الفاروق، در مجموعه ص۲۵. [۳۵۵۵]ـ اطواق الذهب زمخشری، به نقل الفاروق، در مجموعه ص۳.