خبری که یک لحظه عقربه زمان را متوقف! و فاروق را بیحس و حرکت میکند
طنین این خبر، خاموش شدن چراغ هستی! به چاه افتادن بشریت تا ابد! مرگ دایمی تمام حقیقتها! و فنای جان همه جهان وجود!! به حدی هولانگیز است که طنین آن لحظهای عقربه ساعت زمان را متوقف، و ضربان قلب امثال ابوبکر و عمر و غیره را خاموشو آنها را به حالت اغما و بیحسی فرو برده است، و لحظه دیگر بانک و فریاد (انس بن نضر): «چرا ایستادهاید؟! دست بکار شوید، راه پیامبر را ادامه دهید [۲۸۹]،بکشید تا کشته شوید»آنها را بهوش میآورد، و جان بر کفها به سپاه مهاجم حمله میکنند و آنها را درو مینمایند،تا لحظات دیگر که (کعب بن مالک [۲۹۰]بمسلمانان مژده قطعی میدهد که پیامبر زنده است و او چشمان پیامبر را میبیند که زیر حلقههای زره میدرخشند،و علی و ابوبکر و عمر [۲۹۱]طلحه و زبیر و حارث بن صمَّه و گروه دیگر به خدمت پیامبر جمیشتابند، پیامبر در نهایت بی باکی با یاران خود بسوی کوه راه میافتد و جلو آنها یکی از دشمنان گودالی حفر کرده است که مسلمانان در آن بیفتند،
[۲۸۹] همان [۲۹۰] طبری،ج۳،ص۱۰۲۹ و ابن اثیر،ج۱،ص۱۷۶. [۲۹۱] همان