سیمای صادق فاروق اعظم عمر بن خطاب رضی الله عنه

فهرست کتاب

محل تأمین زندگی امیرالمؤمنینس

محل تأمین زندگی امیرالمؤمنینس

فاروقسبعد از تحمل خلافت نیز مدتی از راه خرید و فروش در بازار مدینه امرار زندگی می‌کرد، و چون سهمیه خود را از زمین‌های خیبر در زمان پیامبر جوقف کرده بود و جیره‌بندی اسلامی نیز هنوز تنظیم نشده بود و سرمایه معامله فاروقسآن قدر ناچیز بود که در نتیجه یک دو فقره وام دادن سرمایه‌اش ساقط و این خرید و فروش مختصر هم دچار اشکال می‌گردید، هم چنان که در ماه‌های اول خلافت در یکی از سحرگاهان بعد از ادای نماز [۲۴۲۸]صبح در بازار گوسفندی را از یک نفر روستایی خرید و برای پیدا کردن قیمتش به این سو و آن سو رفت و کسی را نیافت و مرد روستایی از این تأخیر عصبانی شد و بر امیرالمؤمنینسفریاد کشید: «که بیخود مرا معطل کرده‌ای [۲۴۲۹]»، امیرالمؤمنینسگفت: «نگران نباشید همین حالا پول تو را می‌دهم» و پس از دقایقی که نتوانست پولی پیدا کند، مرد روستایی را به نزد قصابی برد و به او گفت: «این گوسفند را بگیرید و پولش را به این مرد بدهید و منفعتش را نیز به تو دادم [۲۴۳۰]» قصاب با خوشحالی گوسفند را گرفت و گفت منفعتش را قبول نمی‌کنم و به خودت می‌دهم امیرالمؤمنین منفعت این گوشت گوسفند را از قصاب گرفت و در حالی که گوشت در دست [۲۴۳۱]چپش و تازیانه در دست راستش بود به منزل برگشت و بعد از مدتی احساس کرد که اگر در بازار مدینه شخصاً به خرید و فروش بپردازد وقت کافی برای کارهای مسلمانان نخواهد داشت به همین جهت کاروانی را برای تجارت در شام آماده [۲۴۳۲]نمود، و چون خودش پول نداشت کسی را به نزد عبدالرحمن بن عوف [۲۴۳۳]فرستاد که مبلغ چهار هزار درهم را به عنوان قرض به او بدهد و عبدالرحمن در جواب گفت: «از بیت‌المال قرض بگیرد و بعد پس بدهد» فاروقساز این جواب ناراحت شد و وقتی او را ملاقات کرد به او گفت «نظر من این بود که از امثال تو که خیلی طمع‌کار و پول‌دوست هستید این مبلغ را قرض کنم که اگر مُردم به هر وسیله‌ای باشد آن را از وارثینم می‌گیری و از بیت‌المال قرض نمی‌کنم که اگر مُردم بگویند «امیرالمؤمنین گرفته است پس نگیرید» و در نتیجه من گناهکار شوم [۲۴۳۴]» و وقتی فاروقساحساس کرد که خرید و فروش در مدینه مانع رسیدگی به امور مسلمانان است و فرستادن کاروان به سوی شام هم مبلغ سنگینی می‌خواهد که او ندارد، از شورای مرکزی مهاجرین درخواست نمود که برای حل مشکل زندگی او تشکیل جلسه‌ای [۲۴۳۵]بدهند و بعد از تشکیل جلسه عثمانس [۲۴۳۶]گفت: «از بیت‌المال بدون قید و شرط بخورید و استفاده کنید» و سعید بن زید نیز چنین گفت، اما اکثریت اعضای شورا و علی مرتضیسسکوت کرده بودند و امیرالمؤمنینسخطاب به علیسگفت: «در این باره نظر تو چیست؟» علیسگفت: «هزینه زندگی عادی خودت و خانواده‌ات را از بیت‌المال تأمین کن و اضافه بر این نمی‌توانی از بیت‌المال برداری [۲۴۳۷]» بقیه اعضای شورا نظر علیسرا تأیید کردند [۲۴۳۸]، و بعداً هم مفهوم (زندگی عادی) به شرح زیر تفسیر و مشخص گردید:

[۲۴۲۸]ـ ابن الجوزی، ص۱۳۶، به نقل اخبار عمر، ص۳۴۹ و ۳۵۰. [۲۴۲۹]ـ همان [۲۴۳۰]ـ همان [۲۴۳۱]ـ ابن الجوزی، ص۱۳۶، به نقل اخبار عمر، ص۳۴۹ و ۳۵۰. [۲۴۳۲]ـ ابن سعد، ج۱، ص۱۹۷ و ابن عساکر به نقل اخبار عمر، طنطاویین، ص۳۵۱. [۲۴۳۳]ـ همان [۲۴۳۴]ـ همان [۲۴۳۵]ـ ابن الجوزی، ص۹۰ و تاریخ طبری، ج۴، ص۱۶۴، به نقل اخبار عمر، ص۳۵۰. [۲۴۳۶]ـ همان [۲۴۳۷]ـ ابن الجوزی، ص۹۰ و تاریخ طبری، ج۴، ص۱۶۴، به نقل اخبار عمر، ص۳۵۰. [۲۴۳۸]ـ همان