طرابلس آزاد میگردد
و دروازهها را بر روی سپاه اسلام میگشایند و ورود سپاه اسلام به داخل شهر در طنین تکبیر، نیروهای رومی را به حدی دچار رعب و هراس میکند که بدون مقاومت به سوی کشتیها شتافته و این شهر را تخلیه میکنند و پرچم اسلام بر بلندترین نقطه آن به اهتزاز درمیآید و از مردم طرابلس (مغرب) و برقه که بر دین خویش باقی میمانند جزیه گرفته میشود.
عمرو بن عاص، پس از آزاد کردن (طرابلس [۱۵۸۴]نامهای به امیرالمؤمنینسنوشت و از او اجازه خواست که (تونس) و تمام قسمتهای شمال افریقا را آزاد کند ولی امیرالمؤمنینسدر جواب نامه به او اجازه پیشروی بیشتر نداد [۱۵۸۵]، و به او دستور داد که پس از استقرار نیروهای امنیتی و چندین پاسگاه در مرز تونس به منظور پیاده کردن پروژههای عمران و آبادی و گسترش عدالت اجتماعی و هدایت مردم به حقایق دین اسلام به کشور مصر برگردد و چنان چه در صفحات آینده به هنگام بحث از (نبوغ فاروق اعظمسدر عمران و آبادی و استقرار عدالت اجتماعی) توضیح میدهیم عمرو بن عاص پس از برگشتن به مصر، شهر بزرگ (فسطاط) را به دستور امیرالمؤمنینسبنا کرد و نیل را به دریای احمر وصل و مشکلات مهم اقتصادی را در کنار گسترش عدالت اجتماعی و هدایت مردم به حقایق دین اسلام حل نمود، و در زمینه اجرای پروژههای عمرانی و برنامههای آبیاری هر گاه مشکلی پیدا میکردند، به امیرالمؤمنینسدر مدینه نامه مینوشت و از او کسب تکلیف میکرد و یکی از این مشکلات موضوع (عروس نیل) بود و قبل از بیان این مشکل ویژگیهای تعجبآور رود نیل را، از معجم البلدان یاقوت حموی و از سفرنامه ناصرخسرو قبادیانی بیان میکنیم:
[۱۵۸۴]ـ در مورد جزیه ساکنان (برقه = بربرها) بلاذری در فتوح البلدان و احمد دحلان در الفتوحات الاسلامیه نوشتهاند: «بربرها از طرف سپاه اسلام اجازه گرفتند که اولاد خود را بفروشند و از بهای فروش آنها جزیه خود را پرداخت نمایند!!» و دکتر محمدحسین هیکل در فاروق اعظمسبعد از ابراز تعجب از این روایت حیرتانگیز میگوید: «ممکن است این عمل در اعتقادات بربرها مجاز بوده باشد و مسلمانان نیز جز بر کسانی که مسلمان میشدند تحریم نکرده باشند اما به اعتقاد ما فروختن اولاد برای جزیه هرگز برای هیچ کس تجویز نگردیده است زیرا طبق صرایح مقررات اسلام انسان آزاد، چه کافر چه مسلمان، قابل بیع و شرا و تبدیل به برده نمیشوند و پول فروش انسان آزاد مانند بهای مشروب و قمار حرام است و نهایت توجیه به عقیده ما این است که فروش (غلام) در روایت اولی وجود داشته و غلام در روایت اولی به معنی برده بوده است و بربرها از سپاه اسلام اجازه گرفتهاند که غلامان خود را برای پرداخت جزیه آنها بفروشند و چون در زبان عربی گاهی به عنوان مستعار غلام بر فرزند اطلاق میگردد (وَ وَهَبْنا لَهُ غُلاماً زَكِيّاً)برخی از ناآگاهان ندانسته و برخی از آگاهان مغرض و ضداسلام دانسته این جمله را تحریف و نوشتهاند: مسلمانان مناطق تحت حکم خود را مجبور میکردند از فروش فرزندان خویش باج و خراج آنها را بدهند و ظاهرترین دلیل بر دروغ بودن این افسانه این است که جزیه از افراد مستمند و بیچیز گرفته نمیشد و تنها از افراد دارا مطالبه میگردید. [۱۵۸۵]ـ الفتوح البلدان بلاذری، ص۲۲۷ و الفتوحات الاسلامیه، ص۱۵۰ و الفاروق عمر س، هیکل، ج۲، ص۲۳۴ و معجم البلدان یاقوت حموی در کلمه (طرابلس به فتح حاء و ضم باء و لام) که به طرابلس غرب در مقابل طرابلس شام نامیده میشود. توجه فرمایید دامنه فتوحات اسلامی در زمان فاروق اعظمساز طرف غرب به مرز (تونس) رسیده است به شهادت همین مراجع و تمام مراجع تاریخی و باز توجه فرمایید که تفاوت فتوحات فاروقسبا جهانگشایی اسکندر و کورش و غیره همین امر بوده است که فاروقسهر کشوری را فتح میکرد تا استقرار عدالت اجتماعی در آن کشور، فتح کشور دیگر را قصد نمیکرد.