فصل چهارم: موافقات عمر و نهایت ادب او در خدمت پیامبر ج
در صفحات گذشته، نگاه گذرا بر سیمای فاروق داشتیم، و مشاهده کردیم که در صحنه داغ جنگها، و در ستادهای فرماندهی پیامبر جفاروق دست بر قبضه شمشیر برندهاش، و با همه قهر و قدرت و هول و هراس و تیزبینی که دارد، سراپا در قید اطاعت پیامبر جقرار گرفته است و در نتیجه به فاروق حق میدهیم که بعدها کارنامه خود را، در زمان پیامبر جدر این دو جمله خلاصه کرده است:
۱- «در خدمت پیامبر خدا، شمشیرکشیدهای بودم، که تا او مرا بغلاف نمیکشید، و از کاری منع نمیفرمود، بهر نقطهای نشانم میداد، نشانه میرفتم [۳۷۵]» .
۲- «در خدمت پیامبرخدا ج، برده و غلام و گارد محافظ او بودم [۳۷۶]و در صفحات آینده، فاروق را در بعد دیگری مشاهده مینماییم و این مرتبه نه با شمشیر بلکه با هوش تیزتر از شمشیر، و نه در صحنههای جنگ، بلکه در صحنه تحولات اخلاقی و معضلات روابط اجتماعی فاروق را با مغز سراسر فروغ و نبوغ، و سراپا در اطاعت پیامبر خدا جمیبینم، و مشاهده میکنم که فاروق در زمینه اصلاح اخلاق مردم و نوع برخورد با کفار و با منافقین، طرحهایی را به پیامبر جپیشنهاد میکند و تقاضاهایی را به او عرضه میدارد که بعد از مدتی، کم یا زیاد، پاسخ مثبت آنها، نه در زمین، بلکه در آسمان بصورت وحی بر پیامبر جفرود میآید و به (موافقات عمر) در بین مسلمانان معروف میشوند، و در نتیجه از اعماق ضمایر آگاه معنی این فرموده پیامبر جرا درک میکنیم که درباره تیزبینی و قدرت درک و فراست فاروق فرمودهاند: «انَّهُ قَد كانَ فیما مضی قَبلَكُم مِنَالاُمَمِ ناسٌ مُحَدَّثونَ؛ و انَّهُ ان كانَ في اُمَّتی هذِهِ منهُم فَإنَّهُ عُمَرُبنُالخَطّابِ» [۳۷۷]. «یعنی در دیانتهای قبل از شما افرادی وجود داشتهاند که اهل الهام بودهاند و از مسایل نهانی و پشتپرده، طوی بحث کردهاند که گویی چیزهایی به آنها گفته شده است (مُحَدَّث) و اگر در امت من همچنین کسی وجود داشته باشد، همانا عمر بن خطاب است».
کتابهای معتبر حدیث، تفسیر و تاریخ اسلامی، (موافقات عمر) را بیش از بیستفقره [۳۷۸]روایت کردهاند، و ما از نوشتن همه آنها صرفنظر میکنیم و به نوشتن چند فقره از آنها اکتفا مینماییم که بیشتر حایز اهمیت و مورد اتفاق همه دانشمندان میباشد.
[۳۷۵] الخراج، ابویوسف، ص۱۴۰ و اخبار عمر، ص۶۳ و عبقیریه عمر، محمود عقاد، ص۵۲۸: «كُنتُ مَعَ رَسولِاللهِ فَكنتُ عَبدُهُ و خادِمُهُ و جِلواذَهُ» الجِلواذُالشرِّطی. [۳۷۶] همان. [۳۷۷] صحیح بخاری، ج۴، ص۱۴۹ و صحیح مسلم، ج۷، ص۱۴۵ و مسند امام احمد، ج۲، ص۳۳۹ و اخبار عمر، ص۴۲۴. [۳۷۸] تاریخالخلفاء، شیخ سیوطی، ص۱۲۲.