سوق اهواز آزاد میگردد
و پس از کشتار و اسارتهای زیاد از سپاه ایران، هرمزان همراه باقیمانده سپاه فرار کرده و از پل سوق اهواز عبور و در محلی مستقر میگردد و سپاه اسلام سوق اهواز را به تصرف خود درمیآورد و دیری نمیپاید که هرمزان از سپاه اسلام درخواست صلح میکند که نهر تیری و مناذر و سوق اهواز در دست سپاه اسلام باقی و هرمزان هم به شرط این که از جنگ و تحریک دست بردارد بر اهواز باقی میماند [۱۱۱۰]و اهواز در تصرف او باشد و عتبه فرمانده سپاه اسلام با این صلح موافقت کرد و سُلمی را بر منطقه مناذر و حَرْمَلَه را بر سواحل نهر تیری گمارد و طولی نکشید که هرمزان با قبیله غالب ساکن مناذر [۱۱۱۱]و با قبیله کُلَیب ساکن اطراف نهر تیری بر سر نقاط مرزی اختلاف پیدا کرد و سلمی و حَرْمَلَه [۱۱۱۲]در بین آنها داوری نموده و دعوی هرمزان را باطل تشخیص دادند و هرمزان به شدت عصبانی و پیمان صلح را پایمال کرد [۱۱۱۳]؛
[۱۱۱۰]ـ الکامل، ج۲، ص۵۴۴. [۱۱۱۱]ـ همان. [۱۱۱۲]ـ همان [۱۱۱۳]ـ همان