علی مرتضیسامانت سپاهیان اسلام را از فاروقسمیداند
فاروقسهمراه مسلمانان در مسجد مدینه، وقتی این همه صندوقهای پر از طلا و نقره و اشیاء نفیس را میبیند در حالتی از مسرت و اعجاب میگوید: «چه مسلمانان امین و باایمانی هستند کسانی که این همه اشیای نفیس را به دست آورده و به این جا فرستادهاند [۱۰۵۳]!!!» علی مرتضیس [۱۰۵۴]در پاسخ او میگوید: «چون تو پاک و امین هستی لاجرم زیردستان تو هم پاک و امین هستند، و اگر تو خائن میبودی مطمئناً زیردستان تو نیز خائن و سودجو میبودند» امیرالمؤمنینسبه تاج و دیبا و پرندهای کسری خیره میشود، و مایل است کسی آنها را بپوشد تا کپیه کسری را مشاهده کند، اما آیا ممکن است آن کس خود عمرسباشد و عمرسبرای یک لحظه به عنوان آزمایش، جامههای شاهانه خود را بپوشد؟! نه به هیچ وجه. زیرا عمرسمصمم است که تا آخرین لحظه زندگی در راه پیامبر جو ابوبکرسگام بردارد، و برنامه او گسترش عدالت اجتماعی در تمام جهان، و نابودی همه کسریها و هِرَقْلها از صفحه وجود است و هرگز اجازه نمیدهد یک کسرای عربی و یک هِرَقْل حجازی با تغییر نام و ملیت در جهان سر و کله ظاهر نماید،
[۱۰۵۳]ـ البدایه و النهایه، ج۷، ص۶۷ و الکامل، ج۲، ص۵۱۹ و طبری، ج۵، ص۱۸۲۲. [۱۰۵۴]ـ همان