فاروق به خاطر تحقق هدف پیامبر جاز بزرگترین مقام استعفا میدهد
و بعد از چند روز شایع میگردد که قریش سفیر اسلام (عثمان) را بقتل رسانیدهاند، انتشار این خبر خون انتقام را در رگها بجوش آورده است و پیامبر جدسته دسته یاران خود را به زیر درخت رضوان فرا میخواند (یکهزار و چهارصد مرد جنگی مسلح) و با آنها برای جنگ نهایی با قریش پیمان میگیرد، و فاروق قبل از شنیدن خبر پیمان خود را برای جنگ آماده کرده است و توسط پسرش عبدالله اسبی را برای جنگ از یکنفر انصاری پس گرفته است [۳۱۲]، و عبدالله بعد از آوردن اسب به پدرش خبر میدهد که پیامبر جدر زیر درخت رضوان از یاران خود پیمان میگیرد و فاروق بلافاصله بخدمت پیامبر شتافته و با او تجدید میثاق مینماید، و طولی نمیکشد که شایعه قتل عثمان بکلی تکذیب میگردد، و جمعی از نمایندگان قریش در (حُدَیببیه) بحضور پیامبر جمیآیند و پس از رد و بدل بحثها و گفتگوی مفصل، پیمانی بشرح زیر در بین پیامبر جو در بین قریش منعقد میگردد:
۱- امسال مسلمانان از همین نقطه به مدینه برگردند، و از مراسم حج امسال صرفنظر نمایند.
۲- در سال آینده برای انجام مراسم حج به مکه بیایند، و فقط سه روز در مکه بمانند.
۳- جنگ در بین مسلمانان و قریش تا دهسال دیگر متوقف و بمیان یکدیگر آمد و شد کنند.
۴- در تمام مدت آتشبس هر گاه یک نفر از قریش مسلمان شد و به مسلمانان پناهنده گردید، باید مسلمانان و قریش آنرا بدهند، اما اگر یک نفر از مسلمانان به قریش پناهنده گردید، قریش در رد و قبول آن کاملاً آزاد هستند [۳۱۳].
[۳۱۲] صحیح بخاری با شرح ارشاد ساری، ج۶، ص۳۵۵، بگذار یاری از یاران پیامبر قبل از همه یاران لباس رزم و جانبازی را بپوشد، او ابداً از مرگ نمیترسد، زیرا اوست که مرگ را نه بر سر قریش بلکه بر سر کفر جهانی در دو قاره جهان، آسیا و افریقا، فرو میریزد. [۳۱۳] ابن هشام، ج۲، ص۲۱۲. حیاة محمد، هیکل، ص۳۷۴ و طبری، ج۳، ص۱۱۲۳.