عمرسفقط با ستمگران سختگیری میکرد
و هم چنین هیبت عمرسدر میان مسلمانان معلول سختگیری او نبود، زیرا طبق نخستین بیانیه او که ترجمه آن در ذیل نوشته شده است، سختگیری عمرسمخصوص به اهل ستم و انحراف و تجاوزکاران بوده است و با اکثریت قاطع مسلمانان که اهل عدل و داد و نیکوکاری بودهاند در نهایت تواضع و ترحم و محبت رفتار کرده است و بلکه به عنوان برادر آنها و حتی خدمتکار آنها، با آنان رفتار کرده است. به همین جهت مسلمانان طوری به دور او جمع شدند و عموماً از فرمانهای او اطاعت کردند که بعد از پیامبر جو ابوبکرسمسلمانان به دور هیچ کسی به این اندازه جمع نشدند و اگر عمرستنها نسبت به ستمگران و منحرفین سختگیری نمیکرد و بلکه نسبت به همه مردم یا نسبت به اکثریت مردم سختگیری مینمود طبق نص صریح قرآن میبایستی مردم به دور او جمع نشوند زیرا قرآن حتی نسبت به پیامبر جهم میفرماید: ﴿وَلَوۡ كُنتَ فَظًّا غَلِيظَ ٱلۡقَلۡبِ لَٱنفَضُّواْ مِنۡ حَوۡلِكَۖ﴾[آل عمران: ۱۵۹] «و اگر تو تندخو و سختدل بودی آنها از دور تو پراکنده میشدند»و اشاره همین آیه توأم با شواهد تاریخی ذیل ما را راهنمائی میکند که عمر بن خطابسنه تنها تندخو و سختدل نبوده بلکه در درجه والای ترحم و عطوفت و مهر و نوازش [۲۷۲۵]بوده است:
[۲۷۲۵]ـ عبقریات، عقاد، ص، میگوید: «دریایی از ترحم و عطوفت و محبت فاروقسزیر غلاف و پوسته نازک هیبت و ابهت و متانت پوشیده بود و در حالی که ظاهر مهیبی داشت قلب و باطنش آکنده از ترحم و عطوفت بود و در عمل ترحم و عطوفت او ظاهر میگردد و این همان جملهای است که به هنگام انتخاب او برای خلافت، عثمانسدرباره او به ابوبکرسگفت: «باطن عمر از ظاهرش خیلی بهتر است».