ریختن خونهای نابهحق!!
خون غیرت و حماسه عربی در رگهایش جوشید و به قصد گرفتن انتقام پدرش به راه افتاد و هرمزان را به بهانهای از منزلش دور کرد و در جایی خالی شمشیرش را بر فرق او نواخت و در حالی که گرمی شمشیر را بر فرق احساس کرد گفت: «لا اله الا الله [۳۴۱۶]» وفات کرد، آن گاه خود را به جُفَینه رسانید و وقتی شمشیر را بر سر او فرود آورد، جُفَینه فوراً علامت صلیب [۳۴۱۷]را با انگشت بر پیشانی خود کشید و با این شمشیر جُفَینه هم به قتل رسید، سپس خود را به منزل ابولؤلؤ رسانید و دختر کوچکش را، که فریاد میکشید من مسلمانم [۳۴۱۸]به قتل رسانید، و به راه افتاد که همه اسیران مدینه را به قتل برساند [۳۴۱۹]اما در این لحظه که خبر این فاجعهها به اصحاب رسیده بود، امواجی از اصحاب مهاجرین در یک حالتی از هول و هراس خود را به او رسانیدند و او را منع و شدیداً تهدید نمودند [۳۴۲۰]ولی او مانند ببر زخم خورده و خشمآلود مرتب شمشیر عریانش را تکان میداد و قسم میخورد که دیگران را نیز به قتل میرسانم و حتی تلویحاً برخی از مهاجرین را نیز تهدید نمود [۳۴۲۱]ولی عمرو بن عاص او را این قدر سرگرم کرد که ناگاه شمشیرش را از او ربود و سعد بن وقاص رسید و با او دست به گریبان و هر یک موی سر یکدیگر را میکشیدند تا کسانی آنها را از یکدیگر [۳۴۲۲]جدا کردند و در این لحظه عثمانسیکی از اعضای شورا، رسید و به درخواست عمومی، اصحاب را وادار کرد عبیدالله را تا انتخاب جانشین فاروقسو رسیدگی به مجازات او زندانی کنند [۳۴۲۳].
[۳۴۱۶]ـ عملکرد عبیدالله طبق مقررات قضایی دین اسلام نادرست و ناصحیح و اگر فاروقسدر حال حیات میبود قطعاً او را شدیداً مجازات میکرد. [۳۴۱۷]ـ ابن سعد، ج۱، ص۲۵۸ و ۲۵۹، به نقل اخبار عمر، ص۴۵۵ و با مقدار تفاوت الکامل، ج۳، ص۲۰۸۳. [۳۴۱۸]ـ همان [۳۴۱۹]ـ همان [۳۴۲۰]ـ همان [۳۴۲۱]ـ همان [۳۴۲۲]ـ ابن سعد، ج۱، ص۲۵۹، به نقل اخبار عمر، ص۴۵۵ در الکامل، ج۳، ص۷۵ و طبری، ج۵، ص۲۰۸۳ نوشته شده که سعد بن وقاص، عبیدالله را در منزل خویش زندانی کرد تا آن را به دست خلیفه بعدی بدهد. [۳۴۲۳]ـ همان