فاروقساسیران عرب را آزاد میکند
و با این که این قبایل و ایلات عموماً مسلمانند و اطاعت خود را از حکومت اسلام اعلام کردهاند ولی در شرایطی که افرادی از خانواده آنها یا خویشان و دوستان آنها در اسارت مسلمانان میباشند، مشکل به نظر میرسد که نیروهای خود را به این جبهه خطرناک بفرستند با توجه به این مطلب، فاروقسفردا بعد از ادای نماز صبح با صدای بلند که همه شنیدند اعلام نمود که تمام اسرای جنگهای رده را آزاد کنید و اضافه کرد: «برای ما قابل قبول نیست که اسیر کردن زن و بچهها در میان عرب سرمشقی برای ملتهای دیگر شود». به فرمان فاروقستمام اسرا آزاد گردیدند و سیل خروشان زن و بچههای قبایل به آغوش خانوادههای خویش سرازیر شد، و زمینه برای اعزام نیروهای قبایل به جبهه عراق آماده گردید [۶۸۸].
روز سوم فرا رسید و مسجد از ساکنین شهر و از مردمان قبایل که برای بیعت آمده بودند، موج میزد، و فاروقسبرای ادای نماز به مسجد رفت بعد از نماز و بیعت مردم، فاروقسخطابهای را بالای منبر ایراد نمود که در بخش اول با نشان قدرت خود توهم ضعفی را که در نتیجه آزاد کردن اسرای قبایل احتمال پیدا کرده بود به کلی رفع نمود و گفت: «ملت عرب مانند شتری است که به وسیله سوراخ کردن بینی به دنبال جلودارش، هر [۶۸۹]جا او را بکشد، میرود، اما من به پروردگار کعبه آنها را حتماًَ بر راه راست سوق میدهم!» و در بخش دوم با بیان تحولی که در رفتار او به وجود آمده است توهم سختگیری و خشونتی که نسبت به او احتمال داشت به کلی رفع نمود و گفت: «گویا مردم از خشونت و سختگیری من نگران هستند و گفتهاند: عمر در زمان پیامبر جهم با ما به خشونت رفتار میکرد و در زمان ابوبکرسبا این که ابوبکرسزمامدار ما بود نه عمر، باز عمر نسبت به ما سختگیری مینمود و حالا که همه کارها در دست او قرار گرفته است اوضاع و احوال ما باید چطور باشد؟ البته هر کسی اینها را گفته است راست گفته است ولی گویا این اشخاص از این واقعیت غافل ماندهاند که من در زمان رسول الله جهیچ یک از این خشونتها و سختگیریها را بدون فرمان و اجازه رسول الله جانجام ندادهام، زیرا من بنده و خدمتکار پیامبر جبودم و پیامبر جطبق فرموده خدا (بِالمُؤْمِنینَ رَؤُف رَحیماً= نسبت به مؤمنین دارای عطوفت و ترحم کامل بود) و من در اختیار او شمشیر کشیدهای بودم و منتظر بودم مرا به غلاف بکشد یا بگذارد نشانه روم، و چنان چه عموماً مشاهده کردید پیامبر جتا رحلت فرمود، همیشه از من راضی بود، و بر این نعمت خدا را بسیار سپاس میگویم و وسیله سعادت خود میدانم و هم چنین در زمان ابوبکرس، هنگامی که او با این همه نرمخویی و آرامی و حلم و شکیبایی زمامدار امور مسلمانان گردید من به عنوان خادم او [۶۹۰]و همکاری با او
[۶۸۸]ـ فاروق، هیکل، ج۱، ص۱۰۱ و حیاه عمر، شبلی، ص۷۶. [۶۸۹]ـ تاریخ ابن اثیر، ج۲، ص۱۷۶ و حیاه عمر، شبلی، ص۷۶ و تاریخ طبری، ج۴، ص۱۵۷۵. [۶۹۰]ـ اخبار عمر، ص۶۳ و ۶۴ و حیاه عمر، ص۷۷ و ۷۸ و فاروق، هیکل، ج۱، ص۱۰۰ و ۱۰۱.