عمر بیشتر به شئونات ملی و اجتماعی اهمیت میدهد
زیرا عمر در این سالهای بخوبی ثابت کرده است که بیشتر در فکر بهتر کردن شئونات ملی و اصلاح مسائل اجتماعی است و همواره کارهای شخصی را نسبت بمسائل اجتماعی در مرحلههای بعدی قرار میدهد، [۱۱۹]بعلاوه عمر فروشنده نوکیسه و مغازهای نیست و بلکه سالها است بعنوان یک بازرگان عمده فروش، برای وارد کردن کالاهای خارجی، علاوه بر کشورهای یمن و شام و حیره و غسان به قسمتی از بخشهای اصلی دولت شاهنشاهی ایران و امپراتوری روم مسافرت کرده است، و در اثنای همین سفرهای تجارتی شاهان [۱۲۰]عرب را در حیره و غسان و غیره ملاقات کرده و بنام مردی از عربستان حجاز! با آنها درباره مشکلات قوم عرب به بحث و مذاکره نشسته است و گزارشات واصله حاکی است که عمر بخاطر امر مهمتری در این مراسم شرکت نجسته است و گویا بار دیگر قبایل قریش (سکنه شهر مکه) با عشایر و ایلات عرب بر اثر تفاوتهای طبقاتی جنگ سختی را آغاز کردهاند و اگر عمر برای متارکه جنگ در میان آنها نمیشتافت وحدت و امنیت اعراب برای سالیان سال طعمه حریق آتش این جنگ میگردید. [۱۲۱]
[۱۱۹] فاروق اعظم، ج۱، ص:۳۶. [۱۲۰] مروج الذهب، مسعودی، فاروق اعظم، ج۱، ص:۳۵، حیاة عمر، ص:۱۶. [۱۲۱] فاروق اعظم، هیکل، ج۱، ص:۲۸.