باز اخطار امیرالمؤمنینسبه خالد
و امیرالمؤمنینسدر حالی که از این عمل به شدت عصبانی شده است طی نامهای به خالد مینویسد: «گویا بدن خود را با شراب شستشو دادهای! خدا شراب را در ظاهر و باطن حرام کرده است و چیز پلیدی است که لمس آن هم جایز نیست بار دیگر این عمل را تکرار نکنید» خالد در یک حالتی از غرور در جواب او مینویسد: «ما شراب را کشتیم و از فعل و اثر انداختیم و شرابی باقی نمانده بود و بلکه یک ماده نظافت و طهارت بود [۱۲۳۶]» امیرالمؤمنینساز این پاسخ عصبانی گشته و نامه تهدیدآمیزی به او مینویسد: «تو از خانواده مغیره هستی که به خیرهسری و غرور و خودمحوری گرفتار بودند، خدا نکند تو بر این حالت باقی بمانی و با این حالت بمیری [۱۲۳۷]» و خالد بدون اعتنا به اخطار و تهدیدهای امیرالمؤمنینسدر یک حالتی از شهرتطلبی و نامجویی به بخشش و انعام بیرویه خویش ادامه میدهد و از جمله وقتی (اشعث بن قیس) برای انعام به او مراجعه میکند ده هزار درهم [۱۲۳۸](معادل هزار مثقال طلا یا پنج میلیون تومان [۱۲۳۹]یک جا به او انعام میدهد، و هنگامی که امیرالمؤمنینساحساس میکند که خالد به دستورات حکومت مرکزی وقعی نمیگذارد و نسبت به فرمانهای او بیاعتنا است از عواقب کار خالد به شدت نگران میشود و بیم آن دارد برخی از سرداران دیگر نیز (مانند عمرو بن عاص، معاویه بن سفیان و قعقاع و غیره) روش او را پیش گیرند و با استفاده از نفوذ و قدرتی که پیدا کردهاند از فرمان حکومت مرکزی سربار زنند و جهان اسلام را به صورت مجموعهای از ملوکالطوایف درآورند،
[۱۲۳۶]ـ همان [۱۲۳۷]ـ همان [۱۲۳۸]ـ البدایه و النهایه، ج۷، ص۸۰ و عبقریه عماد، عقاد، ص۶۳۶ و حیاة عمر س، شبلی، ص۲۱۸. [۱۲۳۹]ـ این مقایسه در تابستان سال ۱۳۶۷ ش. صورت گرفته است.