سیمای صادق فاروق اعظم عمر بن خطاب رضی الله عنه

فهرست کتاب

سال اول هجری: و آرامی‌های قبل از طوفان!

سال اول هجری: و آرامی‌های قبل از طوفان!

پیامبر جپس از ایجاد یک چنین هماهنگی وحدت و برادری و برابری در بین مسلمانان، سعی می‌کند با انعقاد یک قرارداد دور شهری، تمام ساکنین شهر مدینه را اعم از یهودی‌ها و عرب‌های مسلمان و غیرمسلمان با یکدگیر متحد نماید و طبق قراردادهای بیرون شهری چندین قبیله اطراف شهر را نیز با آن‌ها متحد کند، و با عطوفت و مهربانی نسبت به همه مرد و بحث آزاد با دانشمندان یهود و عقلای قبایل مردم را بسوی اسلام جلب نموده وعده زیادی به اسلام رو آورده‏اند، که دانشمند معروف یهود، [۲۳۲]عبدالله بن سلام نیز یکی از آن‌هاست، و برای ترساندن قریش و تامین هر چه بیشتر امنیت شهر، در ماه هشتم برای اولین بار، [۲۳۳]پرچم اسلام بر بالای یک ستون سواره به فرماندهی حمزه عموی پیامبر باهتزاز در می‏آید و در ساحل دریا برابر سیصد سوار قریش، که ابوجهل در راس آن‌ها است، مانور نظامی می‏دهد و بدون جنگ و برخورد بمدینه بر می‌گردد، و بعد از چند ماه دیگر برای دومین بار، پرچم اسلام بر ستون سواره شصت نفری بفرماندهی (عُبید بن حارث) برافراشته می‏شود، و در آبی از آب‌های حجاز در مقابل ستون سواره دویست نفری، که ابوسفیان در راس آن‌ها است، مانور نظامی می‏دهند، و تنها سعد بن وقاص تیری می‏اندازد (اولین تیر [۲۳۴]در اسلام) و بالاخره سال اول هجری با ایجاد هماهنگی‏ها و تشیید مبانی وحدت و برادری اسلامی و متحد کردن اقشار مختلف شهر مدینه، و تاسیس ستاد فرماندهی (مسجد) و چندین مانور نظامی پایان می‏یابد، سالی به ظاهر کم سر و صدا و خاموش و آرام، اما در باطن توفنده و آماده جهش و شورش! و در یک تعبیر آرامش قبل از طوفان! و با فرا رسیدن سال دوم هجری فرمان جهاد صادر می‏شود، و دروازه‏های بهشت بر روی مسلمانان و دروازه‏های جهنم بر روی کافران باز می‌گردد، و چنان طوفانی از قهر و خروش مسلمانان بر ضد کفر مکه، و سپس کفر حجاز و عربستان و سپس کفر جهانی، برپا می‏شود که امواج متلاطم آن، تا فراز بام‏های بلند جهان پیش می‏رود، و از سال دوم هجری به بعد و در قلب همین طوفان‌ها است که مشاهده این دو مطلب جلب توجه می‌کند:

۱- حرکت شمشیر فاروق در صحنه‏ها و در حال محافظت از پیامبر جو فرمان‌های او.

۲- حرکت اندیشه‏های تیزبین و واقع نما در جلسات شوراها

[۲۳۲] ابن هشام، ج۱، ص۳۹۴. [۲۳۳] حیاة محمد، ص۲۳۴، البدایه و النهایه، ابوالفداء، ج۳، ص۲۱۰و۲۳۴. [۲۳۴] حیاة محمد، هیکل، ص۲۴۳ و همین مولف در کتاب دیگری فاروق اعظم، ص۵۹ به نقل از ابن هشام توضیح می‏دهد که فاروق در سال اول هجری شور وعلاقه زیادی را نشان داد که پیامبر جماموریت‏های جنگی و نظامی را در خارج شهر باو بسپارد ولی تدابیر اندیشمندانه و صراحت فاروق ایجاب می‌کرد که پیامبر جاو را همیشه با خود در شهر نگهدارد، برای تفصیل بیشتر مراجعه فرمایید.