سال اول هجری: و آرامیهای قبل از طوفان!
پیامبر جپس از ایجاد یک چنین هماهنگی وحدت و برادری و برابری در بین مسلمانان، سعی میکند با انعقاد یک قرارداد دور شهری، تمام ساکنین شهر مدینه را اعم از یهودیها و عربهای مسلمان و غیرمسلمان با یکدگیر متحد نماید و طبق قراردادهای بیرون شهری چندین قبیله اطراف شهر را نیز با آنها متحد کند، و با عطوفت و مهربانی نسبت به همه مرد و بحث آزاد با دانشمندان یهود و عقلای قبایل مردم را بسوی اسلام جلب نموده وعده زیادی به اسلام رو آوردهاند، که دانشمند معروف یهود، [۲۳۲]عبدالله بن سلام نیز یکی از آنهاست، و برای ترساندن قریش و تامین هر چه بیشتر امنیت شهر، در ماه هشتم برای اولین بار، [۲۳۳]پرچم اسلام بر بالای یک ستون سواره به فرماندهی حمزه عموی پیامبر باهتزاز در میآید و در ساحل دریا برابر سیصد سوار قریش، که ابوجهل در راس آنها است، مانور نظامی میدهد و بدون جنگ و برخورد بمدینه بر میگردد، و بعد از چند ماه دیگر برای دومین بار، پرچم اسلام بر ستون سواره شصت نفری بفرماندهی (عُبید بن حارث) برافراشته میشود، و در آبی از آبهای حجاز در مقابل ستون سواره دویست نفری، که ابوسفیان در راس آنها است، مانور نظامی میدهند، و تنها سعد بن وقاص تیری میاندازد (اولین تیر [۲۳۴]در اسلام) و بالاخره سال اول هجری با ایجاد هماهنگیها و تشیید مبانی وحدت و برادری اسلامی و متحد کردن اقشار مختلف شهر مدینه، و تاسیس ستاد فرماندهی (مسجد) و چندین مانور نظامی پایان مییابد، سالی به ظاهر کم سر و صدا و خاموش و آرام، اما در باطن توفنده و آماده جهش و شورش! و در یک تعبیر آرامش قبل از طوفان! و با فرا رسیدن سال دوم هجری فرمان جهاد صادر میشود، و دروازههای بهشت بر روی مسلمانان و دروازههای جهنم بر روی کافران باز میگردد، و چنان طوفانی از قهر و خروش مسلمانان بر ضد کفر مکه، و سپس کفر حجاز و عربستان و سپس کفر جهانی، برپا میشود که امواج متلاطم آن، تا فراز بامهای بلند جهان پیش میرود، و از سال دوم هجری به بعد و در قلب همین طوفانها است که مشاهده این دو مطلب جلب توجه میکند:
۱- حرکت شمشیر فاروق در صحنهها و در حال محافظت از پیامبر جو فرمانهای او.
۲- حرکت اندیشههای تیزبین و واقع نما در جلسات شوراها
[۲۳۲] ابن هشام، ج۱، ص۳۹۴. [۲۳۳] حیاة محمد، ص۲۳۴، البدایه و النهایه، ابوالفداء، ج۳، ص۲۱۰و۲۳۴. [۲۳۴] حیاة محمد، هیکل، ص۲۴۳ و همین مولف در کتاب دیگری فاروق اعظم، ص۵۹ به نقل از ابن هشام توضیح میدهد که فاروق در سال اول هجری شور وعلاقه زیادی را نشان داد که پیامبر جماموریتهای جنگی و نظامی را در خارج شهر باو بسپارد ولی تدابیر اندیشمندانه و صراحت فاروق ایجاب میکرد که پیامبر جاو را همیشه با خود در شهر نگهدارد، برای تفصیل بیشتر مراجعه فرمایید.