اعزام احنف به سوی خراسان
و امیرالمومنین فاروق در حالیکه طی فرمانهای متوالی سپاهیان اسلام را به نقاط مختلف ایران اعزام نمود احنف بن قیس [۱۸۲۸]را نیز در راس سپاه عظیمی در تعقیب یزدگرد به استان خراسان [۱۸۲۹]اعزام داشت «خراسان عصر ساسانیان از طرف شرق تا غزنین و طخارستان [۱۸۳۰](در عمق خاک افغانستان فعلی) امتداد داشت و طخارستان [۱۸۳۱]و بَدَخْشان (فعلا در افغانستان) و شهر مرو [۱۸۳۲]که مرکز استان خراسان بود و فعلا درجمهوری ترکمتسان شوروی واقع است».
احنف همراه سپاه اسلام به خرسان شتافت و پس از سقوط پادگان طبس [۱۸۳۳]به طور گازانبری خود را به پادگان شهر هرات رسانید و طی نبردهای شدید آن را به سقوط کشانید و صُحاربن فلان عَبْدی را بر آن گماشت آنگاه مُطَرَف بن عبدالله را همراه بخشی از سپاه به پادگان نیشابور [۱۸۳۴]، و حارثبن حسان را نیز همراه بخشی دیگر از سپاه به پادگان سرخس [۱۸۳۵]برگردانید و پس از سقوط آنها، احنف همراه سپاه اسلام به مرو (مرو شاهجان [۱۸۳۶]که یزدگرد به آنجا پناه برده و مرکز استان خراسان بزرگ بود، شتافت و یزدگرد پس از اطلاع از حرکت سپاه احنف شخصاً به پادگان بزرگ شهر رفته و سپاه ایران را برای دفاع از شهر و تار و مار کردن سپاه اسلام، شدیداً تحریک [۱۸۳۷]نمود، و در همین اثنا نیروهای امدادی امیرالمومنین، فاروق، به سپاه احنف ملحق شدند و، احنف به کمک نیروهای تازه نفس [۱۸۳۸]به پادگان شهر مرو حمله کرده و طی نبردهایی پادگان را به سقوط کشانید [۱۸۳۹]و محل پادگان را ستاد جدید فرماندهی خود قرارداد
[۱۸۲۸] معجم البلدان یاقوت حموی، ج ۲، ص ۳۵۱. همین مرجع حمله به خرسان را از وقایع سال هجدهم هجری به شمار آورده است. [۱۸۲۹] همان [۱۸۳۰] همان [۱۸۳۱] همان [۱۸۳۲] مرجع سابق [۱۸۳۳] البدایه و النهایه، ج ۷، ص ۱۲۷ و الکامل ابن اثیر، ج ۳، ص ۳۳. [۱۸۳۴] همان [۱۸۳۵] همان [۱۸۳۶] همان [۱۸۳۷] البدایه و النهایه، ج ۷، ص ۱۲۷ و طبری،؛ ج ۵، ص ۱۹۹۷ تا ۱۹۹۹ و الکامل، ج ۳، ص ۳۴ و الفتوحات الاسلامیه، ص ۱۵۴. [۱۸۳۸] همان [۱۸۳۹] همان