نخستین طرح تقسیم اراضی
۱ ـ کلیه زمینهایی که برای کشت و زرع در دست کشاورزان بوده است (خواه صاحبان آنها اسلام را قبول کرده باشند، یا بر عقاید سابق خویش باقی مانده باشند) کماکان در دست آنها باقی خواهد ماند [۱۹۱۲]اما هر کسی سه سال متوالی، کشت و زرع زمینی را ترک کرد، آن زمین از او گرفته میشود و به دیگری منتقل میگردد [۱۹۱۳]و کسانی هم که زمینهای بایری را دایر میکنند از حیث کشت و زرع صاحب آنها خواهند شد، و هیچ کشاورزی در مقابل زمینی که در دست دارد جز مالیاتی که به حکومت اسلام میپردازد هیچ بدهی دیگری بر ذمه او نیست و مالیات حکومت اسلام بعد از متراژ دقیق زمینها بر حسب جریب [۱۹۱۴](هکتار) و درهم [۱۹۱۵]معین میگردد و بدهی مالیاتی بر حسب محصول متفاوت خواهد بود (در محصول نیشکر [۱۹۱۶]هر هکتار شش درهم و کنجد هشت درهم و پنبه پنج درهم و انگور یا خرما ده درهم و بقولات سه درهم و گندم دو درهم و جو یک [۱۹۱۷]درهم است) و همین مالیات بر عایدات را (اخراج) مینامند.
۲ ـ کلیه زمینهایی که قبل از پیروزی اسلام در تصرف خاندان سلطنتی و درباریان و یا در دست افراد متمرد و فراری یا وقف آتشکدهها بودهاند کلاً از موقوفههای مسلمین و املاک خالصه [۱۹۱۸]دولت اسلام به شمار میآیند و بقید تملیک هیچکسی درنمیآیند و حکومت اسلامی آنها را برای کشت و زرع در اختیار مشتریان (خواه مسلمان و خواه غیرمسلمان) قرار میدهد و بدهی این نوع زمینها عشر است (یکدهم درآمد) در صورتی که آن زمین قبلاًدیمی بوده و باهزینه حکومت اسلام به زمین آبی مبدل [۱۹۱۹]شده باشد اما اگر قبل از تسلط حکومت اسلام آبی بوده باشند، و آبیاری آنها از جویها و چاههای قبل از اسلام صورت گرفته باشند به جای عشر (زکاة) خراج به آنها تعلق میگیرد (هرچند دارنده آن مسلمان باشد) و بدهی آنها مانند بدهی زمینهایی است که قبلاً در دست کشاورزان بودهاند که در مقابل هر هکتار (بر حسب تفاوت محصول) چند درهمی پرداخت میگردد.
۳ ـ کلیه زمینهایی که در منطقه حجاز و حومه در زمان رسولالله جو در زمان ابوبکر صدیقسدر دست کشاورزان مسلمان بودهاند، کماکان در دست آنها باقی مانده و کماکان عشر آنها (یکدهم محصول آنها) به عنوان زکات به دولت اسلامی پرداخت میگردد.
۴ ـ کلیه زمینهایی که در تمام جهان اسلام عنوان (ارض الحِمی) را داشتند و چراگاه خاص اغنام و احشام سرمایهداران و افراد وابسته به خاندانهای سلطنتی و امپراتوری بودند، عموماًمرتعهای خالصه و حکومتی اعلام گردیدند اما در عین اینکه اغنام و احشام همه مردم در آنجاها چرانیده میگردید حق تقدم همواره برای افراد کم بضاعت محفوظ بود، و فاروق به عنوان نمونه و الگو شخصاً درباره رعایت حق تقدم افراد بیبضاعت به مامور چراگاههای مدینه (هنیی) دستور موکدی داد:
«یا هُنی! وَایای وَ نَعَمَ ابْنِعَفّانَ، وَ ابْنِ عَوْفِ فَأِنَّهُما دِنْ تُهْلَكْ ما شِیتُهُما یرْجِعانِ اِلی [۱۹۲۰] ذَرْعٍ وَ نَخْلٍ»ای هنیی امان زینهار مواظب باشید، جرم اجازه دادن اغنام و احشام غثمانبن عفان عبدالرحمن بن عوف به جای اغنام و احشام افراد کم بضاعت را به گردن من نیندازید، زیرا این دو نفر اگر دامهای آنها نابود هم شود از محصولات زراعتی و باغداری میتوانند استفاده کنند، و وقتی هینی گفت [۱۹۲۱]مردم چنین تبعیض و تفاوتی را ظلم و ستم به شمار میآورند که در کشور افراد کم بضاعت حق تقدم داشته باشند! فاروق در جواب گفت: اگر به خاطر خدا و در راه خدا نمیبود من اساساً عنوان (ارض حمی) و چراگاههای اختصاصی را لغو میکردم [۱۹۲۲]و همه مردم را (اعم از ثروتمندان و افراد کم بضاعت) بالسویه در آنها آزاد مینمودم».
[۱۹۱۲] طبری، ج، ص ۲۴۶۷ و فتوحالبلدان، ص ۲۶۶ و کتاب الخراج، ص ۲۱ به نقل الفاروق، شبلی نعمانی، ج ۲،ص ۵۰. [۱۹۱۳] الفاروق، ج ۲، ص ۶۶. [۱۹۱۴] کتاب الاویل تحت عنوان «اولین کسی که روش استثمارگرانه ساسانیان را لغو نمود و مالیات و خراج سهل و آسان مقرر نمود» به نقل الفاروق، شبلی نعمانی، ج۲،ص ۵۳ و همین مرجع از قاضی ابییوسف در کتاب الخراج نقل میکند که دو نفر از بزرگان اصحاب (عثمانبن حنیف و حذیفه ابن یمان) مامور متراژ کردن زمینهای عراق شدند به آنچنان دقتی که گویی فرش نفیسی را اندازهگیری میکنند و زمینها بر حسب متراژ آنها (طول ۳۷۹ × عرض ۲۴۰) میل گردید. [۱۹۱۵] مرجع سابق [۱۹۱۶] مرجع سابق [۱۹۱۷] مرجع سابق. [۱۹۱۸] الفاروق، شبلی نعمانی ج ۲، ص ۵۳. [۱۹۱۹] کتاب الخراج قاضی ابی یوسف،ص ۳۵ و ۳۷ به نقل الفاروق، ص ۶۸، ج ۲، برخی از زمینهایی که در عصر اسلامی به آبی مبدل نشده بودند و بلکه از جویهای و چاههای آبیاری میشدند که قبل از اسلام وجود داشتند برای کشت و زرع در دست عبدالله بن مسعود و خباب قرار گرفت و به جای عشر (زکات) خراج میدادند و به استنثنای این نوع زمینها به طور کلی هر زمینی که در اختیار مسلمانان قرار میگرفت بدهی آن عشر یعنی زکات بود و هر زمینی در اختیار مسلمانان قرار میگرفت بدهی آن خراج بر حسب هکتار بود (چند درهم در برابر یک هکتار) الفاروق، ج ۲، ص ۶۸. [۱۹۲۰] کتاب الخراج ابی یوسف، ص ۱۲۵ و فتوح البلدان، ص ۲۲،الریاض النضره و قال اخرجه البخاری به نقل اخبار عمر، طنطاویین، ص ۱۰۰ و اشتراکیه عمر، محمود شیلی، ص ۲۲۹، ج ۱، معجم البلدان یاقوت حموی در کله (حمی) بعد از آنکه از چند مراتع و چراگاههای اختصاصی در زمان جاهلیت نام میبرد میگوید: «شافعی/در تفسیر حدیث پیامبر جکه فرموده (لاحِمي اِلا لله وَلِرَسُولِةِ)گفته است در دوره جاهلیت، اشراف عرب وقتی به مراتعی میرسیدند سگی را به زوزه و عو عو میاندازختند و صدای سگ در این مراتع به هر جا میرسید ا زچهار طرف آن را چراگاه اختصاصی غنایم و احشام خود میکردند و در مراتع دیگر هم شریک میبودند و پیامبر این عادات را به کلی لغو کرد و چراگاه اختصاصی را مخصوص اغنام عمومی کرد همچنانکه مرنقیع را به شتران زکات مخصوص کرد.» [۱۹۲۱] همان [۱۹۲۲] همان