در منزل فاروقس
جمع کثیری از اصحاب به دور جسد مجروح و بیهوش فاروقسبا حالتی از شدت تأثر نشستهاند، برخی تا حدی به بهبودی او امیدوار و برخی دیگر به شدت ناامید و نگران هستند، علی [۳۲۷۵]مرتضیسوارد میشود و بر بالین او مینشیند و عبدالله بن عباس که از شاگردان صمیمی فاروقسو همیشه مورد توجه خاص او بوده و از همه نزدیکتر نشسته [۳۲۷۶]، با اطلاع از خصوصیت فاروقس، برای به هوش آوردن او یکی دو مرتبه با صدای بلند میگوید [۳۲۷۷]: «نماز، نماز» فاروقسبا شنیدن این صدا چشم گشوده و به هوش میآید و میگوید: «مسلمانان نماز خواندند؟» ابن عباس میگوید [۳۲۷۸]: بلی، فاروقسمیگوید: «لا اِسْلامَ لِمَنْ تَرَكَ الصَّلوةَ [۳۲۷۹]» آن گاه آب خواسته، و در حالی که خون از زخمهایش جاری است وضو میگیرد و نماز میخواند [۳۲۸۰]سپس از اطرافیانش میپرسد: تحقیقاً قاتل من چه کسی بود؟ و وقتی جواب میگویند: «ابولؤلؤ [۳۲۸۱]مجوسی بود» فاروقسمیگوید: «خدا را سپاسگزارم که قاتل من فردی است که در حضور خدا، حتی با یک سجدهای که برای خدا انجام داده باشد، نمیتواند با من طرح دعوا نماید، و یقین میدانم که هیچ عربی سوء قصدی نسبت به من نداشته [۳۲۸۲]است» و عبدالله بن عباس در تأیید کامل این مطلب به فاروقسمیگوید:
[۳۲۷۵]ـ الکامل، ابن اثیر، ج۳، ص۵۱، به عنوان شاگردی عبدالله ابن عباس نسبت به فاروقسدر الفاروق، شبلی، ص۲۹۳، ج۲، ذکر شده است. [۳۲۷۶]ـ همان [۳۲۷۷]ـ اخبار عمر، ص۴۴۳، به نقل از الفایق، ج۱، ص۱۴۰ و ابن الجوزی، ص۱۸۵ و ۱۹۱ و ابن سعد، ج۱، ص۲۵۴. [۳۲۷۸]ـ همان [۳۲۷۹]ـ اخبار عمر، ص۴۴۳، به نقل از الفایق، ج۱، ص۱۴۰ و ابن الجوزی، ص۱۸۵ و ۱۹۱ و ابن سعد، ج۱، ص۲۵۴. [۳۲۸۰]ـ همان [۳۲۸۱]ـ البدایه و النهایه، ج۷، ص۱۳۷ نوشته: «قاتل ابولؤلؤ فیروز مجوسی اصل و رومینژاد (مَجوسی الأصْل رومیّ الدّار) و ابن اثیر و طبری متفقاً او را نصرانی و عیسوی نوشتهاند و الکساندر مازاس و هم چنین اکثر نویسندگان ایرانی او را غلام ایرانی نوشتهاند و در هر حال نه مسلمان و نه عرب. [۳۲۸۲]ـ اخبار عمر، ص۴۴۴.