فاروق: کیفر جسارت نسبت به پیامبر جرا کشتن میداند
یکی از سپاهیان اسلام، بنام ابوالخُویصِرَه، که سهم خود را گرفته بود، بعد از پایان تقسیم بخدمت پیامبر آمد و گفت: «من امروز شاهد تقسیمات تو بودم» پیامبر جفرمود: «چطور بود؟» ابوالخصیره گفت: «تو جانب عدالت را رعایت نکردی» پیامبر جفرمود: «اگر من جانب عدالت را رعایت نکرده باشم پس چه کسی عدالت را رعایت میکند؟» فاروق از این جسارت و اتهامات جاهلانه سراپا خشم و خروش شده بود به پیامبر عرض کرد: «اجازه دهید تا گردنش را بزنم!» پیامبر جفرمود: «نه» ولی از تحجر و جمود و سطحینگری امثال ذوالخویصره بر حذر باشید [۳۶۷].
سال نهم هجری است. و به پیامبر جخبر رسیده است، که قیصر روم سپاه عظیمی را بقصد حمله به اعراب مسلمان در حجاز، جمعآوری کرده است، و پیامبر جدر جهت دفع این تهاجم خارجی، بار دیگر و با اهمیت بیشتر، بسیج عمومی [۳۶۸]را اعلان نموده است و چون برای این دفاع، سپاه اسلام، رنج پیمودن یک راه طولانی و پر مشقت را باید تحمل کنند (سپاه عسرت) و با سپاه بسیار مجهز رومیان دست و پنجه نرم نمایند، بنابراین پیامبر جدر جنب اعلان بسیج عمومی، جهادمالی را نیز اعلان میفرماید،
[۳۶۷] طبری، ج۳، ص۱۲۱۵و ابن هشام، ج۲، ص۲۱۶ و ابن اثیر، ج۱، ص۳۲۶. [۳۶۸] ابن هشام، ج۲، ص۳۲۲ و ۳۲۳ وکامل ابن اثیر، ج۱، ص۳۳۶ و تاریخ طبری، ج۴، ص۲۳۳.