در سقیفه، خطر به اوج خود میرسد
«ای جامعه انصار! شما که نخستین کسانی بودید که دین اسلام را یاری دادید و نیرو بخشیدید کاری نکنید که نخستین کسانی باشید که علیه اسلام تحول و تغییری در شما پیدا شود!! [۵۱۲]»
(بشیر بن نعمان) یکی از زعمای [۵۱۳]خزرج (انصار) تحت تأثیر بیانات ابوعبیده قرار گرفت و در میان قوم خویش به پا ایستاد،و با یک بیان شیوا و تأثیربخش و شرح شایستگیهای مهاجرین تمام انصار خزرج را به قبول امارت مهاجرین دعوت کرد و در خاتمه خطابهاش گفت: به خدا من خجالت میکشم از این که خدا مرا در حالی میبیند که با مهاجرین کشمکش کنم، شما هم از خدا بترسید و با آنها نزاع و مخالفت نکنید. [۵۱۴]
ابوبکرسکه در میان فاروقسو ابوعبیده نشسته بود، نگاهی به انصار کرد و مشاهده کرد که عموماً تحت تأثیر بیانات بشیر واقع شدهاند، اوسیها با هم نجوا میکنند و خزرجیها حرفهای بشیر را پسندیدهاند، و در همین لحظه ابوبکرسدست فاروقسو دست ابوعبیدهسرا گرفت و آنها را بلند کرد، و گفت: «این عمر و این ابوعبیده، به هر کدام که میخواهید بیعت کنید». [۵۱۵]
انصار از مشاهده این دستها که بالا رفته بودند غوغایی را برپا کردند و بگومگوهایی در فضای سقیفه طنینانداز گردید، برخی میگفتند عمر با این همه شدت و سختگیری با او بیعت کنیم، و برخی در جواب آنها میگفتند آری به عمر بیعت میکنیم که او پدر حفصه است، و با مسلمان شدن او اسلام عزت پیدا کرده است، و برخی میگفتند با وجود عمر به ابوعبیده چطور بیعت کنیم؟ [۵۱۶]و برخی در جواب آنها میگفتند: ابوعبیده امین امت اسلام است.
[۵۱۲]ـ کامل ابن اثیر، ج ۲، ص ۲۰، و ابوبکر صدیق، ج ۱، ص ۷۹. [۵۱۳]ـ سیره حلبیه، ج ۳، ص ۳۹۶ و ابن اثیر، ج ۲، ص ۲۰. [۵۱۴]ـ سیره حلبیه، ج ۳، ص ۳۹۶ و ابوبکر صدیق، هیکل، ج ۱، ص ۷۹، و ابن اثیر، ج ۲، ص ۲۰. [۵۱۵]ـ ابن اثیر، ج ۲، ص ۲۰، و ابن هشام، ج ۲، ص ۴۳۲ و صحیح بخاری، شرح قسطلانی، ج ۱۰، ص ۲۴، و تاریخ طبری، ج ۴، ص ۲۰ و سیره عمر بن خطاب، ابن الجوزی، ص ۳۶. [۵۱۶]ـ ابوبکر صدیق، هیکل، ج ۱، ص ۸۰.