شروط اطمینانبخش قبول روایت حدیث
۱ـ حدیث نباید با صریح آیهای در تضاد باشد و با توجه به همین شرط وقتی فاطمه بنت قیس [۲۲۱۵]، زن صحابیه، روایت کرد: «شوهرم مرا طلاق باینه داده بود و در مورد استحقاق نفقه از پیامبر اکرم جسؤال کردم فرمود: مستحق نفقه نیستی». فاروقساین حدیث را به علت مخالفت صریح با آیه: ﴿أَسۡكِنُوهُنَّ مِنۡ حَيۡثُ سَكَنتُم﴾، قبول نکرد» و گفت: «ما نمیتوانیم به سخنی زنی که شاید مطلب را فراموش کرده باشد از صراحت کتاب خدا صرفنظر کنیم [۲۲۱۶]».
۲ـ حدیث واحد، تنها زمانی روایت آن قابل قبول است که یک نفر دیگر نیز آن را روایت کرده باشد و طبق همین شرط وقتی ابوموسی حدیث استئذان را نقل کرد: «اِذا اسْتئاذَنَ اَحَدُكُمْ ثَلاثاً فَلَمْ یوذَنْ [۲۲۱۷] فَلْیرْجِعْ»فاروقسبه او گفت: «اگر شخص دیگری پیدا نشود که این مطلب را از پیامبر جنشنیده باشد تو را مجازات میکنیم» و هنگامی که ابوموسی در مجلس انصار جوانی را به نام ابوسعید آورد که این حدیث را از پیامبرجشنیده بود فاروقسآن را قبول کرد [۲۲۱۸]، و وقتی اُبَی بن کعب به فاروقسگفت: «تو اصحاب پیامبر جرا اذیت میدهی [۲۲۱۹]» فاروقسدر پاسخ گفت: «وقتی این روایت را شنیدم لازم دانستم از راه خواستن شاهد صحت روایت این [۲۲۲۰]حدیث را مسند نمایم» و هم چنین در مورد احکام سقط جنین که آثار حیات [۲۲۲۱]در او مشاهده شده باشد فاروقسبا اصحاب به مشورت نشست و وقتی مغیره حدیثی را در همین مورد روایت کرد فاروقسگفت: «باید بر صحت روایت خود شاهدی را بیاوری» [۲۲۲۲]و هنگامی که محمد بن مسلمه روایت این حدیث را تأیید کرد.
فاروقسآن را قبول [۲۲۲۳]نمود و این مرتبه به ابی بن کعب و نه صحابیهای دیگر این شاهد خواستن فاروقسرا بر ایذای اصحاب حمل نکردند و کسی بر او اعتراض نکرد، زیرا فاروقسقبلاً منظور خود را توضیح داده بود که برای صحت روایت یک حدیث حداقل دو شاهد باید وجود داشته باشد، و منطق قضاوت اسلامی برای پذیرش این شرط در روایت احادیث کاملاً آماده بود زیرا در جایی که به نص صریح قرآن برای اثبات صحت یک سند مالی بعد از نوشتن نیز دو شاهد به خاطر جلوگیری از خطر فراموش کاری لازم باشد: ﴿وَٱسۡتَشۡهِدُواْ شَهِيدَيۡنِ مِن رِّجَالِكُمۡۖ ...﴾چطور [۲۲۲۴]برای صحت روایت یک حدیث که سند هزارها سند و سبب تشریع حکم کلی در یک دین جاودانه میباشد به دو شاهد نیاز ندارد؟! [۲۲۲۵]
۳ـ روای یک حدیث میبایستی عین عبارت پیامبر جرا، بدون تغییر کلمات و تقدیم و تأخیر آنها و بدون کسر و اضافه کلمات، به یاد داشته و آن را عیناً روایت کند [۲۲۲۶]، و فاروقسقبل از همه اصحاب خود را به این شرط مقید کرد و بلاذُری در انساب الاشراف به یک سند متصل، که ابوحنیفه و محمد بن سعد [۲۲۲۷]و عبدالحمید نیز جزو حلقات این سند هستند، نقل میکند که: «کسی مطلبی را از فاروقسسؤال کرد و فاروقساو را پاسخ داد» و گفت: «لَوْ لا اَنْ اَكْرَهَ اَنْ اَزیدَ في الحَدیثِ اَوْ اَنْقُصَ لَحَدَّثْیكُمْ» و مقید شدن فاروقسبه شرط نامبرده، موجب گردید که با این که هفده سال تمام در سفر و حضر در خدمت پیامبر جبود و به مناسبت این که دخترش (حفصه) حرم رسولالله جبود غالباً در منزل شخصی به خدمت پیامبر جمیرسید باز احادیثی را که فاروقساز پیامبر جروایت کرده است از پانصد وسی و هفت (۵۳۷) [۲۲۲۸]حدیث تجاوز نکرده است.
۴ـ روای یک حدیث میبایست علاوه بر نهایت تقوی و عدالت اهل حافظه و درک و فهم و توجه کافی باشد و بتواند توضیح دهد که این حدیث را در چه شرایطی و در چه زمانی و در چه مکانی از پیامبر جشنیده است و در زمان شنیدن این حدیث خود روای [۲۲۲۹]در چه شرایط سنی بوده و در آن وقت مسلمان شده بود یا نه اضافه بر موضوع رد و قبول روایتها موضوع نسخ و تخصیص و تقیید برخی از احادیث با برخی دیگر در جریان تشریع احکام یک دین جاودانه به خوبی حل گردد [۲۲۳۰]و فاروقسبا تقریر یان چهار اصل اساس علم الحدیث درایتی را پیریزی [۲۲۳۱]نمود که در قرنهای بعدی هزارها کتاب در این علم تألیف و مهمترین معیار تشخیص احادیث صحیح از روایتهای ساختگی از قوانین مفصل این علم در دسترس مسلمانان قرار گرفت و تقریر این چهار اصل در آن عصر بزرگترین خدمتب به دین اسلام محسوب میشد و احادیثی که در عصر فاروقسو مطابق با این چهار اصل روایت گردیدند به حدی جای اطمینان مسلمانان بودند و از اصالت برخوردار بودند که عثمان ذیالنورین در عصر خود به مسلمانان گفت: «جایز نیست کسی حدیثی را روایت کند که در زمان [۲۲۳۲]عمر و ابوبکرسروایت نشده باشد» و معاویه در دوران حکومت خود طی فرمان شدیداللحنی به تمام مردم اخطار کردک که: «از نقل روایتها خودداری کنید، مگر حدیثی که در زمان عمرسروایت گردیده است، زیرا عمر مردم را از خدا چنان ترسانیده بود که جز احادیث صحیح و اطمینانبخش، از حیث روایت را روایت [۲۲۳۳]نمیکردند».
[۲۲۱۵]ـ این شرط به تفصیل در الفاروق، شبلی نعمانی، ج۲، ص۲۹۱ بیان گردیدهاند. [۲۲۱۶]ـ صحیح مسلم هامش ارشاد ساری، ج۶، ص۲۹۷ و شرح نووی بر مسلم همان جلد، ص۲۸۷. [۲۲۱۷]ـ صحیح بخاری در شرح ارشاد ساری، ج۹، ص۱۴۲. [۲۲۱۸]ـ همان [۲۲۱۹]ـ صحیح مسلم هامش ارشاد ساری، ج۸، ص۴۵۷. [۲۲۲۰]ـ صحیح مسلم هامش ارشاد ساری، ج۸، ص۴۵۷. [۲۲۲۱]ـ فقه السنه، ج۱، ص۵۲۹. [۲۲۲۲]ـ همان [۲۲۲۳]ـ همان [۲۲۲۴]ـ این توضیح و قیاس کردن سند روایت احادیث بر اسناد مالی به قیاس اولی مطلبی است که به ذهن نگارنده خطور کرده و آن را صحیح میدانم و این توضیح و قیاس نه از فاروق نه از کس دیگر روایت نشده است و بلکه آن چه فاروق گفته است: «اِنَّما سَمِعْتُ شَيْئاً وَ اَجْبَتْتُ اَنْ اَتَثَبَّتَ»(مسلم هامش ارشاد ساری، ج۸، ص۴۵۷). [۲۲۲۵]ـ همان [۲۲۲۶]ـ همان [۲۲۲۷]ـ الفاروق، شبلی نعمانی، ج۲، ص۲۹۱. [۲۲۲۸]ـ الفاروق، شبلی نعمانی، ج۲، ص۲۸۷، به نقل از انساب الاشرف بلاذری. [۲۲۲۹]ـ ازاله الخلفاء، ج۲، ص۶ و الفاروق، شبلی نعمانی، ج۲، ص ۲۸۰ و ۲۸۳ و ۲۹۱. [۲۲۳۰]ـ همان [۲۲۳۱]ـ ازاله الخلفاء، ج۲، ص۶. [۲۲۳۲]ـ مسند امام احمد، ج۱، ص۳۶۳ و السنه قبل التدوین، ص۹۷ و طبقات ابن سعد، ج۲، ص ۱۰۰ و قبول الاخبار، ص ۲۹. [۲۲۳۳]ـ ارشاد ساری، ج۴، ص۴۲۶، شرح نووی بر صحیح مسلم در هامش ارشاد ساری همین اخطار معاویه را از عبدالله بن عامر یحصبی (یکی از قراء سبعه) نقل کرده است.