تکریت و موصل آزاد میگردند
از طرف سعد، فرمانده کل سپاه اسلام در جبهه شرق، نامهای به امیرالمؤمنینسمیرسد که «انطاق [۱۰۸۶]» یکی از فرماندهان سپاه روم، همراه سپاه خود از موصل۱۰۸۷به تکریت۱۰۸۸منتقل، و سپاه عظیمی از اعراب (ایاد، تَغْلَب، نمر و شهارجه [۱۰۸۹]را با خود همپیمان نموده است، امیرالمؤمنینسدر پاسخ او مینویسد: «بلافاصله عبدالله بن معتم [۱۰۹۰]را در رأس سپاه خویش به شهر تکریت اعزام نمائید» عبدالله شهر را، که خندق عمیقی را به دور آن حفر کردهاند، در حلقه محاصره قرار میدهد، و پس از بیست روز محاصره [۱۰۹۱]، و بیست و چهار [۱۰۹۲]فقره حمله و دفاع و درگیری عبدالله مخفیانه با سران سپاه اعراب تماس میگیرد و آنها را از کمک به سپاه بیگانه روم پشیمان میکند و به وسیله آنها از اسرار نظامی سپاه دشمن مطلع میگردد با اطلاع بیشتر حملهها را آغاز میکند و سپاه روم را به حدی مرعوب مینماید که از فرماندهان خویش سر باز زده و از شهر فرار میکنند، و پس از فرار آنها اعراب نام برده نیز با قبول اسلام در زمره سپاه اسلام قرار میگیرند [۱۰۹۳].
[۱۰۸۶]ـ البدایه و النهایه، ج۷، ص۷۱ و ۷۲ و الکامل، ج۲، ص۵۲۳ و ۵۲۴، و طبری، ص۱۸۳۹ و الفتوحات الاسلامیه، ص۱۲۹. [۱۰۸۷. ـ موصل: به فتح میم و کسر صاد طبق استخراج بطلیموس دارای طول جغرافیایی ۶۹ درجه و عرض شمالی ۳۴ درجه و ۲۰ دقیقه از شهرهای بزرگ و دروازه عراق و از شهرها و بخشهای تابع آن (نینوا، باهدد و باعددا، بارطلی و غیره) معجم البلدان، یاقوت حموی. [۱۰۸۸. ـ تکریت: به فتح تاء و عامه آن را مکسور میخوانند. فاصله آن تا بغداد سی فرسخ و با طول ۹۸ درجه و ۴۰ دقیقه و عرض ۳۷ درجه و ۳ دقیقه از تأسیسات شاپور پسر اردشیر، معجم البلدان، یاقوت حموی. [۱۰۸۹]ـ البدایه و النهایه، ج۷، ص۷۱ و ۷۲ و الکامل، ج۲، ص۵۲۳ و ۵۲۴، و طبری، ص۱۸۳۹ و الفتوحات الاسلامیه، ص۱۲۹. [۱۰۹۰]ـ همان [۱۰۹۱]ـ همان [۱۰۹۲]ـ همان [۱۰۹۳]ـ البدایه و النهایه، ج۷، ص۷۱ و ۷۲ و الکامل، ج۲، ص۵۲۳ و ۵۲۴، و طبری، ص۱۸۳۹ و الفتوحات الاسلامیه، ص۱۲۹.